تو باید انجام بدی باید همینطور بمونی هر کاری که انجام میدی انجام بده و تغییر نده چون دنیا باید تو رو اونجوری که هستی بپذیره و این چیزیه که هیچوقت بهت نمیگم چرا چون این بدترین توصیه دنیاست  به شما چیزی مدیون نیست مردم به شما چیزی مدیون نیستند ما هر روز در حال تغییر هستیم ما همیشه در حال تلاش برای بهتر شدن هستیم همیشه سعی می کنیم خودمان را بهبود ببخشیم همیشه هیچ شخصی همان آدمی نیست که از روزی که به دنیا آمده است. گفتن اینکه آه خودت را تغییر نده فقط خودت را بپذیر این واقع بینانه نیست و این کانال تماماً در مورد واقع گرایی است. من دوست ندارم چیزهایی را بپوشانم.  نه وقتی خوب شدی مشکلی نیست چون زندگیت به معنای واقعی کلمه در دستان توست و فقط در دستان توست که هیچکس برای نجاتت نمی آید هیچ کس نجاتت نخواهد داد نه مادرت نه همسرت نه فرزندانت نه هیچکس زندگیت را نمیخواهی  شما باید تغییر کنید هی بچه ها اسم من لیز است و به کانال من خوش آمدید خب، پس امروز می خواهیم در مورد این موضوع صحبت کنیم که اگر خودتان را دوست ندارید باید نسخه دیگری از خود بسازید که به معنای واقعی کلمه می بینیم که افراد مشهور در مورد این موضوع صحبت می کنند. بیانسه بسیار دیده می شود که هر وقت روی صحنه می رود بیانسه نیست، او ساشا خشن است یک مثال بسیار خوب برای این موضوع نیز دیوید گوگینز است. او وزن زیادی اضافه کرد او وزن کم کرد او در ماراتن دوید این مرد کارهای باورنکردنی انجام داد اگر او را نمی شناسید لطفاً او را بررسی کنید اما اساساً همه آنها می گویند نسخه دیگری از خودتان بسازید و وقتی آن داستان ها را شنیدم احساس کردم وای که باعث شد  خیلی منطقی است و من هم شروع به انجام این کار کردم، بنابراین شما به من حق می دهید لیز او فقط می دانید که لیز بسیار تنبل است لیز لیز نمی خواهد صادقانه کاری انجام دهد اگر از من بپرسید که بهترین کار برای من چیست اگر من  نمی خواهم نسخه بالاتری از خودم باشم به معنای واقعی کلمه به خانه برگردم با مادرم زندگی کنم از نظر مالی به او تکیه کنم فقط در اتاقم بمان تمام رسانه های اجتماعی ام را حذف کنم زیرا از توجهی که به آن می شود خوشم نمی آید و بله فقط همینطور بمان  که در تختم در اتاقم راحت است، اما من را به جایی نمی رساند، بنابراین من یک شخص جایگزین ایجاد کردم که مطمئن است کسی از پلت فرم خود استفاده می کند، کسی که به دنبال اهدافش می رود، کسی که صبح از خواب بیدار می شود و به باشگاه می رود و این کار را نمی کند.  مهم است که او بخواهد یا نه، فقط باید بلند شود و این کار را با یک ذهنیت بسیار سخت انجام دهد، وقتی به او می گویند که او زشت است و ظاهر خوبی ندارد، زیرا هر روز از من چنین چیزهایی به من می گویند. رسانه‌های اجتماعی کسی که پوست سختی را ایجاد کرده است زیرا باید همه آن‌ها را تحمل کند تا بتواند به آنچه می‌خواهد دست یابد تا شما خودتان را دوست نداشته باشید، نسخه دیگری ایجاد کنید، شاید حتی اگر شروع به رفتار کردن با آن کنید، تبدیل به آن خواهید شد.  هیچ راه دیگری وجود ندارد، فکر نمی‌کنم نمی‌فهمم چرا مردم می‌گویند: وای خدای من، این مثل جادو است، واقعی نیست، این جادو چگونه است اگر شروع به انجام کاری کنید که نسخه بالاتر از خودتان انجام می‌دهد، بدیهی است که تبدیل خواهید شد  او این خیلی منطقی است که می بینید اوه، باید درست فکر کنید که نسخه بالاتر از خودتان چگونه به نظر می رسد که او چه می پوشد یا او چه می پوشد. حرفه ای حتی تا کوتاهی مو، مدل موی شما چگونه است. شما راه کمی برای به دست آوردن دارید، شاید بهترین نسخه شما عضله ای برای به دست آوردن داشته باشد، همه این چیزها را برای خودتان متوجه شوید، من نمی توانم این را به شما بگویم زیرا نمی دانم بالاترین نسخه از خودتان چگونه است، من فقط می دانم که بالاترین نسخه چیست  من به نظر می رسم پس وقتی به آن هدف رسیدی، می دانی که بالاترین نسخه از خودت چگونه به نظر می رسد، باید به سمت آن حرکت کنی، بنابراین باید شروع به برنامه ریزی اهدافت کنی، مثلاً من در ذهنم به تو می گویم باشه  بالاترین نسخه از خودم من وزن کامل او را می شناسم من بدن بسیار کوچکی دارم و خیلی لاغر به نظرم نمی رسد زیرا همانطور که به شما گفتم اختلال خوردن داشتم من آنجا بودم بیمار به نظر می رسید بیمار بیمار به نظر می رسید که دارم می میرم وزن کمی برای من خوب به نظر نمی رسد، اما مانند تنومند به نظر من بهترین است و می دانم که این را می توانم از طریق باشگاه، تناسب اندام و وزنه برداری به دست بیاورم، بنابراین هر روز که از خواب بیدار می شوم و نمی خواهم، نمی خواهم بروم  به باشگاه می روم اما با خودم فکر می کنم خوب است بالاترین نسخه از خودم در حال حاضر چه می کند بالاترین نسخه از خودم از رختخواب بلند می شود می گوید خدایا شکرت که امروز مرا از خواب بیدار کردی ممنونم برای این روز مبارک این روز قرار است چنین باشد  خوب من با جملات تاکیدی مثبت شروع کردم، کفش های بدنسازی ام را پوشیدم و به باشگاه می روم، این کاری است که بالاترین نسخه از خودم انجام می دهد و هر روز حتی اگر دوست داشته باشم یک وعده غذایی درست را انتخاب کنم، اوه من عاشق شکر هستم، مانند غذاهای شیرین و چیزهای دیگر دوست دارم  اما من همیشه فکر می کنم که بالاترین نسخه از خودم چه کاری انجام می دهد اگر او این دسر را دریافت کند زیرا مشکل من این است که قند باعث جوش می شود و من ملتهب می شوم آن را خوب هضم نمی کنم برای من خیلی بد است حتی فکر می کنم واکنش آلرژیک دارم به شکر، چون در صورتم نیز جوش می زند، بنابراین این واقعا برای من خوب نیست، بنابراین همیشه فکر می کنم خوب است که بالاترین نسخه از خودم چه کاری انجام می دهد زیرا بالاترین نسخه از خودم پوست واقعاً زیبایی دارد، بنابراین بالاترین نسخه این کار را انجام می دهد. آن دسر را نخورید شاید به جای آن کافئین بخورد مانند چیزی مانند قهوه یا چای که میل من به قند را سرکوب می کند درست است، بنابراین من این کار را انجام می دهم زیرا نسخه بالاتر از خودم همین کار را با خواندن کتاب انجام می دهد. نمی‌توانم تمرکز کنم، اصلاً نمی‌خواهم کتاب بخوانم، اما او برای تمام کردن کتاب‌ها به بالاترین نسخه از خودم نیاز دارد، زیرا او می‌داند که کتاب‌ها دانش هستند و دانش دانش کلیدی است که شما را در زندگی به این نتیجه می‌رساند، نمی‌توانم توضیح دهم  این به اندازه کافی هر چه بیشتر بدانید بالاترین نسخه از خودم بهتر است همچنین بسیار مطمئن است لیز خجالتی است او نمی خواهد در جمع بیرون برود او نمی خواهد صحبت کند او فقط می خواهد در اتاقش که هیچ کس نمی تواند او را قضاوت کند نادیده گرفته شود.  هیچ کس نمی تواند در مورد او صحبت کند هیچ کس چیزی در مورد او نمی داند اما بالاترین نسخه از من یک پلت فرم دارد و او می خواهد از آن پلتفرم برای بهتر استفاده کند. می خواهد از آن پلت فرم برای کمک به مردم استفاده کند. اشتیاق به این دلیل که در حال حاضر این کار را انجام می‌دادم و توصیه می‌کردم برای ساختن ویدیوهایی که تیک تاک داشته باشند، هرگز چیزی را تبلیغ نمی‌کنم زیرا نمی‌خواستم فالوورهایم چیزی بخرند که من خودم از آن استفاده نکردم، بنابراین سؤالات زیادی برای معاملات برند دریافت خواهم کرد و  ایمیل ها و پیشنهاد پول زیادی به من و من همیشه رد می کردم چون یا خودم از آن استفاده می کنم و آن را تبلیغ می کنم یا اصلاً آن را تبلیغ نمی کنم و به پول اهمیت نمی دهم که چقدر به این کار علاقه دارم این کار را انجام دادم  مدتی است که به صورت رایگان در حال حاضر من از این کار درآمد کسب می کنم نه از طریق معاملات مارک و چیزهای دیگر، اما بنابراین پول در حال حاضر فقط یک جایزه است اما من یک سال این کار را به صورت رایگان انجام می دادم زیرا دوستش دارم گاهی اوقات بیدار می شدم شب ها نمی توانستم بخوابم زیرا ایده ها در سرم می چرخید، خدای من باشه باید این ویدیو را فیلم برداری کنید این ویدیو خوب است من بسیار خلاق هستم ذهن من همیشه در حال اجرا است بنابراین دوست دارم صبح از خواب بیدار شوم دوست دارم تزکیه کنم  ایده های جدید من به شما بچه ها می گویم ایده های جدید من صحبت کردن با شما بچه ها من آن را دوست دارم این چیزی است که من دوستش دارم باید اشتیاق خود را پیدا کنید ببینید من پیام می گیرم مردم از من می پرسند لیز چه چیزی است که توصیه می کنید چه کاری انجام دهم  به عنوان یک انتخاب شغلی چه چیزی است آه، علاقه من چیست و چیزهای دیگر نمی توانم به شما بگویم که علاقه شما چیست عزیزم، اصلا نمی توانم شما حتی خواهرم را درست می دانید که به معنای واقعی کلمه خون من است، او آنچه را که من می خواهم نمی خواهد چون این برای او نیست، او می گوید لیز من خیلی به تو افتخار می کنم و به خاطر همه چیزهایی که به دست آورده ای تبریک می گویم، اما آنچه را که تو می خواهی نمی خواهم، هرگز خودم را در چنین موقعیتی قرار نمی دهم که مردم مرا قضاوت کنند. خیلی سخت است که برای اینکه یک چهره عمومی یا تأثیرگذار یا حتی یک سلبریتی باشید، باید چنین پوست سختی بسازید، این خیلی سخت است، زیرا کوچکترین چیزهایی که مردم در مورد شما متوجه می شوند و شروع به گفتن می کنند و شما شروع به نگاه متفاوت به خود در آینه می کنید.  تو می‌توانی با اعتماد به نفس‌ترین آدمی باشی، اما وقتی خیلی‌ها بارها و بارها آن را می‌گویند، انگار خدای من این درست است، آیا من واقعاً اینطور به نظر می‌رسم که می‌دانی تقریباً مانند بدنی است که این فرمول را در خود ایجاد می‌کنی.  سر این دیوانه کننده است، بنابراین شما واقعاً برای آن باید پوست سفت داشته باشید و بسیاری از مردم این را نمی خواهند، اما می بینم که من معتقدم که خدا به ما اشتیاق می دهد زیرا این کاری است که ما قرار است انجام دهیم، خدا به شما مانند یک استعداد نمی دهد. یا یک شور و اشتیاق دقیقاً مانند آن شما می دانید که چرا نمی خواهید به قله اورست صعود کنید، به عنوان مثال چرا این علاقه شما نیست زیرا برای شما نبوده است، در اعماق درون خود می دانید که قرار است چه کاری انجام دهید و اگر نمی خواهید  اشتیاق دارید یا فکر می کنید به این فکر نمی کنید که من واقعاً در چه کاری خوب هستم که مردم حتی ده دلار برای من می پردازند تا انجام دهم مانند من من در مشاوره دادن بسیار خوب هستم از آن زمان همیشه به من توصیه می شود  من بچه بودم وقتی پنج ساله بودم به مادرم توصیه کردم که چگونه باید ازدواجش را حل کند و کارهایی که باید انجام دهد مدتی است که این کار را انجام می دهم و در این کار خوب هستم و وقتی صحبت می کنم  از صمیم قلب صحبت کنید و وقتی مردم وقتی فالوورهای من در اینستاگرام از من مشاوره می خواهند، من به آنها مشاوره رایگان می دهم، اما شما فکر می کنید اگر از آنها بپرسم خوب است، شما را راهنمایی می کنم اما ده دلار برای من ارسال می کنند، آنها 100 دلار می دهند زیرا این  این است که من چقدر در آن مهارت دارم هر فرد در چیزی خوب است، ممکن است به کوچکی پخت و پز باشد، شاید یک آشپز واقعا خوب شروع به فروش پای های شما کند، کارهایی مانند غذاهای بزرگ دیگر انجام دهد و شاید شما در مدیریت یک غذا بسیار خوب باشید. تیم چرا یک شرکت مدیریت راه اندازی نمی کنید، شاید خیلی به رسانه های اجتماعی علاقه دارید، اما نمی خواهید دیده شوید، یک شرکت رسانه اجتماعی راه اندازی کنید که در آن افراد دیگر را معروف می کنید اما در آن حضور دارید. پس زمینه شما می دانید که اینها مانند چیزهایی هستند که باید به آنها فکر کنید، مثلاً من واقعاً در چه چیزی خوب هستم مردم حتی ده دلار برای آن می پردازند تا با خودتان صادق باشید، واقعاً من خیلی خسته هستم از این که این افراد همیشه چیزهایی را که همیشه شکر می اندازند. نه همیشه با خودتان مهربان باشید به نظر من این سمی است، شما نمی توانید همیشه با خودتان مهربان باشید گاهی اوقات نیاز به بررسی واقعیت دارید، برای مثال من به مدت دو سال از افسردگی شدید رنج می بردم، از اتاقم بیرون نمی رفتم که اصلاً مادرم وارد نمی شد.  اتاق من در صبح برای بررسی اینکه آیا من زنده هستم که آیا دخترش نفس می کشد یا نه و دوست دارم که آیا در حال حاضر به آن فکر می کنم یا خیر، برای من حتی صحبت کردن در مورد آن بسیار سخت است، اما این واقعیت من بود و من مانند ترحم یا چیزی که شما می دانید نمی خواهم.  من از پس آن برآمدم و به این نسخه از خودم تبدیل شدم، بنابراین این یک موهبت است، اما در آن زمان یادم می‌آید که همیشه با مادرم صحبت می‌کردم و به او می‌گفتم که انگار می‌خواهم به مردم کمک کنم و شاید به این دلیل بود که من  آنقدر احساس ناتوانی می کردم که می خواستم به دیگران کمک کنم و مامانم مثل لیز بود مثل چیزی که در موردش حرف می زنی فقط 9 تا 5 مثل یک شغل معمولی بگیر.  در آن زمان هیچ رسانه اجتماعی داری، می‌دانی و من مثل هیچ مادری نبودم، این را می‌خواهم، به این نیاز دارم، می‌خواهم به مردم کمک کنم و او انگار به من نگاه می‌کرد، مثل لیز بود که حتی نمی‌توانی به خودت کمک کنی و این واقعاً به من صدمه زد. به اتاقم رفتم و شروع کردم به گریه کردن، شروع کردم به خروش کردن چشمانم و فکر کردم که چرا او از من متنفر است با من و همه این چیزها خیلی بد است و بعد که صبح روز بعد گریه ام تمام شد از خواب بیدار شدم و  وای مامانم درست میگه چطوری دارم سعی میکنم به بقیه کمک کنم وقتی حتی نمیتونم به خودم کمک کنم و بعد یادم میاد که مراقبت از پوستم رو انجام دادم لباس خوابم رو دوباره عوض کردم و برگشتم روی تختم نشستم در ذهنم فقط منتظر بودم که دوباره غروب شود، مثل هر روز، فقط روی تختم می‌نشستم و صبر می‌کردم تا دوباره تاریک شود و سپس آن روز به ویژه به آینه رفتم، به خودم نگاه کردم و مثل لیز تو شدم.  تو خیلی رقت انگیزی به خودت نگاه کن این جوانترین سالهای تو هر ثانیه بزرگتر میشی و صداهایی داری که دو سال گذشته رو تو اتاقت هدر داده و هیچ کاری نمیکنی پس از اون روز به بعد یادم میاد برنامه ریزی کردم  خوب است، ما باید فکر کنیم که نسخه بهتر من چه کاری انجام می دهد، پس من شروع کردم به عنوان خوب، نسخه بهتر من شروع می کند، شاید از اتاق او خارج می شود، می دانید بیرون رفتن شاید کمی هوای تازه داشته باشید، بنابراین من شروع به انجام این کار کردم، شروع کردم به رفتن برای پیاده‌روی هر روز مطمئن می‌شدم که ده هزار قدم خود را برمی‌دارم، شروع کردم به خوردن غذای سالم‌تر، مانند درست کردن بلغور جو دوسر شروع کردم، از انجام آن لذت بردم، سپس شروع کردم به گوش دادن به پادکست‌هایی مانند پادکست‌ها، چیزهای انگیزشی، اوم، می‌دانی که قبلا گوش می‌کردم  قبلاً اما اکنون شروع به شنیدن آنها کردم. من واقعاً دوست دارم گوش کنم مهمترین کاری که در زندگی انجام داده ام این است که به قانون فرض و ایمان به خدا اعتقاد داشته باشم زیرا شروع کردم به برقراری ارتباط با خدا. من مسلمانم، بنابراین روزی پنج بار نماز می خواندم و این چیزها را می خواندم، اما نماز می خواندم و فقط دعا می کردم و تمام و بعد می خوابیدم و گریه می کردم، اما بعد شروع کردم به خواندن نماز مانند صحبت کردن، بنابراین هر بار می گفتم: نمازم را انجام دادم و هر دفعه نمی نشستم چون این هم مثل هل دادن آن است و این خیلی زیاد است اما مثل بعضی اوقات که واقعاً ناراحت بودم انگار نگاه می کنم با خدا صحبت می کردم که او بهترین دوست من است.  من احساس خوبی ندارم و این همان چیزی است که در حال حاضر دارم و نمی دانم چرا و و می دانم که تو تنها کسی هستی که می تواند به من کمک کند و می دانی که من چه چیزی به شما می دهم، می دانید چه چیزی بهترین است  برای من، سپس راهی را که از او می‌خواهم به من نشان بده، به من نشان بده چگونه این کار را انجام دهم، بنابراین وقتی با او اینطور صحبت کردم، قسم می‌خورم که قسم می‌خورم هر چیزی که می‌خواستم آشکارش کنم در زندگی من ظاهر شد زیرا شروع کردم به صحبت کردن با خدا  ببینم شما بچه ها انتظار دارید چیزهایی وارد زندگیتان شود اما آیا از خدا پرسیدید آیا از جهان هستی پرسیدید آیا به چیزی اعتقاد ندارید فقط بپرسید می دانید اگر کمک نخواهید نمی توانید انتظار کمک داشته باشید آیا نمی توانی انتظار داشته باشی چیزهای خوبی بیاید، اگر حتی نمی توانی از افرادی که می شناسی کمک بپذیری، گاهی خدا افرادی را وارد زندگی ما می کند تا به ما کمک کنند تا ما را ارتقا دهیم و اگر مدام مردم را اخراج می کنی و مثل نه می مانی.  به خودی خود من چطور می خواهی به آنجا برسی و بعد مثل خدا مدام می پرسی چرا کمکم نمی کنی خدا می گوید من این شخص را برایت می فرستم اما تو او را اخراج می کنی یا او را کاملاً از تلاش برای کنترل همه چیز رها می کنی مثل همیشه  سعی کردم تک تک چیزهای زندگی ام را کنترل کنم، نیاز به کنترل داشتم، خیلی می ترسیدم کنترلی در زندگی ام نداشته باشم و این ناشی از ضربه روحی اوایل کودکی است، زیرا مانند زمانی که در سال های جوانی ام هرگز کنترل نداشتم، پدر و مادری وجود داشت که همیشه بر من کنترل داشتم و احساس می کردم که من هیچ چیز نیستم و وقتی بزرگتر شدم این حس را به من داد که اوه باشه، باید همه اطرافیانم و هر اتفاقی را که در زندگی ام می افتد کنترل کنم زیرا این تنها چیزی است که دارم اما  بعد فهمیدم وقتی شروع کردم به صحبت کردن با خدا و وقتی دیدم هر چه از او پرسیدم دارد اتفاق می افتد، شروع کردم به اعتماد به او، بنابراین هر آرزویی که داشتم را رها کردم، یک بار پرسیدم، یک بار می پرسم، می گویم این همان چیزی است  من می‌خواهم و مشخص می‌دانید که آیا پولی بود که می‌خواستم، مثلاً آه، من باید جریمه بپردازم، به طور خاص پرسیدم برای این جریمه به پول نیاز دارم، این چقدر است، لطفاً به من کمک کنید و همیشه قبل از اینکه بخواهم سپاسگزاری کنم  میگفتم خدایا شکرت بخاطر بد خوابی و خدایا شکرت که روی میز غذا داری خدایا شکرت به خاطر کوچکترین چیزهایی که قبل از اینکه بخوابم ازت ممنونم و بعد باهاش ​​صحبت میکردم میگفتم  هی این روز من بود این چیزی بود که حتی به معنای واقعی کلمه مثل اینکه او بهترین دوست من است، همه چیز را به او می گفتم و بعد خوب می شوم، بنابراین در حال حاضر این جریمه را باید پرداخت کنم، می توانید مطمئن شوید که پول دارم و دوست دارم  واقعاً گاهی قسم می خورم که انگار از هیچ جایی پول می گیرم و این مثل چیزهای ترسناک مثل ترسناک بود و بعد می دانستم خوب است هر چه از او بخواهم اتفاق می افتد بنابراین شروع کردم به اعتماد کردن به او و حالا هر اتفاقی می افتد حتی اگر خوب یا بد باشد اعتماد می کنم  این برای من بهتر است وقتی کسی زندگی ام را ترک می کند که من واقعاً آن را می خواهم ، می دانم که خدا می داند که او برای من خوب نیست ، می دانم که او می داند چه چیزی برای من بهترین است بنابراین من واقعاً دیگر استرس ندارم مانند نمی توانم به شما بچه ها بگویم چقدر من  به او اعتماد کن زیرا دیدم هر بار که از او خواسته ام جواب داده است و شکست نخورده است و وقتی به آنچه می خواستم نرسیدم چیز بهتری گرفتم در عوض این چقدر باید اعتماد کرد و باید شروع به فرض کردن مثل دنیا کرد.  برای موفقیت شما طراحی شده است، این طوری است که بالاترین نسخه از شما فکر می کند، بنابراین از این به بعد می خواهم این طرز فکر را بپذیرید که بالاترین نسخه از خودم چیست، آیا وارد اتاقی می شوید که جلسه دارید و ممکن است فکر کنید اوه نه من  من خیلی عصبی هستم که نمی توانم این کار را انجام دهم یا برای مدرسه سخنرانی دارید و فکر می کنید اوه نه من خیلی عصبی هستم می توانم این کار را انجام دهم که بالاترین نسخه از خودتان انجام می دهید.  فقط میدونی هر وقت جایی میری فکر میکنی که همه عاشقت هستن دوست دارن واقعا صادقانه این کارو بکن که اعتماد به نفست بیشتر میشه واقعا باید اینجوری فکر کنی که خدای من این مردم وسواس من دارن باید به خودت جملات تاکیدی اینطوری بگی قبل از اینکه پروژه بزرگی داشته باشی به آینه نگاه کن بگو من قدرتمندم من شگفت انگیز هستم این روز را می کشم از خدا بخواه امروز بگو خدا می خواهم به من کمک کنی تا بهتر صحبت کنم تا ارائه دهم تا بهترین ارائه را داشته باشم. امروز با من باشید و سوگند می خورم وقتی شروع به صحبت می کنید طوری صحبت می کنید که قبلاً هرگز صحبت نکرده اید زیرا او به معنای واقعی کلمه به شما کمک می کند کمک بخواهید و کمک دریافت خواهید کرد که نسخه بهتر از خود را به بالاترین نسخه از خود تبدیل کنید این خطی نیست صدمه می زند مسئولیت پذیری منجر به احساس گناه می شود زیرا شما باید تمام کارهایی را که انجام داده اید ببینید قبل از اینکه مراحلی را طی کنید مانند اینکه به خودتان متفاوت نگاه کنید به خودتان نگاه کنید مثلا چرا من اینطور رفتار کردم چرا این کار را انجام دادم امم، اگر می‌خواهید از تروما بهبود پیدا کنید، اغلب به این معنی است که باید آن ضربه را دوباره زنده کنید تا از آن ترمیم شوید و این دردناک است و می‌دانید که چه روزهای بدی خواهید داشت، اما من هنوز روزهای بدی دارم. روزهایی را دارم که از خواب بیدار می شوم و من واقعاً این را دوست ندارم من واقعاً این را نمی خواهم اما بعد می دانید وقتی طرز فکر خود را تغییر می دهید زندگی خود را تغییر می دهید روز بد من را داشته باشید من همیشه فکر می کنم که بالاترین آن چیست  نسخه ای از من فکر کن که می دانی او چه کار خواهد کرد و می دانم که او فکر می کند که او به خدا اعتقاد دارد او به جهان اعتقاد دارد او معتقد است که همه چیز برای او درست است بنابراین او می داند که این روز بد در واقع یک نعمت است زیرا  چگونه می توانیم قدر روزهای خوب را بدانیم، اگر روزهای بدی نداریم، حتی نمی دانیم روزهای خوب چه روزهایی بودند اگر روزهای بدی وجود نداشتند، پس من به شما می گویم زمانی که در تلاش برای بهبودی از چیزی هستید، زمانی که سعی می کنید  آدم بهتری شوید روزهای خوب و بد خواهید داشت، اما این روند است که شما را عاشق زندگی می‌کند، می‌دانید که اغلب اوقات این چیزی نیست که ما شبیه آن می‌شویم، مثلاً اگر یک ساعت گران‌قیمت می‌خواهید، خود ساعت نمی‌خواهد.  تو را برآورده کنم اما روند به سمت ساعت کار کردن به سمت آن انتظار خدای من فردا به آن خواهم رسید این چیزی است که تو را خوشحال می کند و بعد وقتی آن را دریافت کردی مثل اوه وای این است اما فراموش می کنی  کل فرآیند قبل از آن قسمت هیجان انگیز است، اغلب اوقات وقتی مردم سعی می کنند وزن کم کنند و چیزهایی مانند اوه وای باشه، پس الان به اینجا رسیدم اما دوست دارم به باشگاه بروم و هر روز ببینم که ترازو پایین می آید و مثل اوه وای و نگاه کنم.  بهتر است احساس سلامتی داشته باشید شما آب زیادی می نوشید پوست شما چاق می شود خوردن سالم انرژی داشتن این فرآیندی است که شادی است بنابراین باید به مواردی مانند وای من عاشق فرآیند بدست آوردن چیزها هستم نه خود چیز بلکه تمام زمانی که طول می کشد تا به آنجا برسید روزهای بد روزهای خوب همه چیز را می پذیرید و شما مثل وای من عاشق این روند هستم یک چیز دیگر این است که به من نگویید چه می خواهید یا چه می خواهید به اهداف خود برسید. من نمی توانم اهمیتی بدهم که با تو صادق باشم به من نشان بده چه کاری انجام داده ای به من نشان بده چه کار می کنی زیرا برای مثال وقتی من تمام کارهایم را در شبکه های اجتماعی شروع کردم و کارهایم را شروع کردم مادرم مثل لیز می شد که تو چیست؟  انجام این کار شرم آور است که شما هیچ کاری انجام نمی دهید منظورم این است که من کمی دنبال کننده به دست می آوردم اما به جایی نمی رسیدم که می دانید و حالا که شروع کردم به پول درآوردن از این طریق مادرم یکی از بزرگترین حامیان من است چرا چون به او نشان دادم که چه چیزی  من توانایی سالهای قبل را داشتم همیشه در مورد آن صحبت می کردم و مثل خدای من مامان این را می خواهم می خواستم مثل آره آره هر چی لیز هر چی که تو رویا پرداز کوچولو باشی هر چی می دانی اما حالا که جدی می گویم  در این مورد و او می بیند که من قرارداد امضا می کنم شما من را می بینید او من را از نظر فیزیکی می بیند که این کارها را انجام می دهم، مثل این است که دختر من است و حالا او از من حمایت می کند و هر چه بزرگتر باشم حمایت بیشتری از خانواده ام دریافت خواهم کرد. افرادی هم برای من پیام می فرستند مثل بله لیز خانواده من از من حمایت نمی کنند من نمی دانم الان چه کار کنم نمی خواهم این کار را انجام دهم هی نگاه کن اگر رویاهای بزرگ را به افراد کوچک فکر کنی که هرگز حمایت نخواهند کرد  تو چون نمی فهمند خودشان این کار را نکرده اند چرا فکر می کنی اوه می توانی انجامش دهی می دانی مشکل بزرگی که این روزها با بسیاری از مردم وجود دارد این است که می خواهی حرف بزنی قبل از این که اتفاق بیفتد می خواهی صحبت کنی پس چرا هستی  گذاشتن این چشم بد روی خودت چون من به چشم بد اعتقاد دارم من واقعاً هر بار که هدفم یا هر چیز دیگری را قبل از اینکه واقعاً اتفاق بیفتد به کسی گفتم این کار را انجام می‌دهم، کار نمی‌کند چرا چون افرادی را می‌شناسی که مردم نمی‌دانند نمی‌توانند خراب کنید شما بچه ها باید در مورد زندگی خود خصوصی تر شوید شما همیشه همه چیز را در رسانه های اجتماعی قرار می دهید ببینید من در رسانه های اجتماعی هستم اما خصوصی هستم نمی خواهم به سوالات شخصی پاسخ دهم چرا زیرا نمی خواهم کسی چیزی در مورد من بداند  زندگی شخصی چون شخصی است نمی دانم چه کسی مرا تماشا می کند نمی دانم چه کسی برای سقوط من دعا می کند مردم مرا تماشا می کنند زیرا آنها من را دوست دارند اما مردم نیز مرا تماشا می کنند زیرا از من متنفرند و من از این موضوع آگاه هستم و در پایان  از روزی که چشم بد وجود داشته باشد، من به آن اعتقاد دارم، بنابراین در مورد چیزهایی که می خواهم قبل از انجام آنها صحبت نکنم، می دانم که به شما بچه ها نشان خواهم داد که دارم آن را انجام می دهم و دارم انجام می دهم اما من قبل از اینکه اتفاق بیفتد در مورد آن صحبت نمی کنم و به همین دلیل است که بسیاری از دلایل موفقیت شما این است که زیاد صحبت می کنید و کمتر انجام می دهید امیدوارم واقعا از این ویدیو لذت برده باشید. مثل خودت نسخه دیگری خلق می‌کنی، شروع می‌کنی مثل بهترین نسخه از خودت رفتار می‌کنی، شروع می‌کنی به اینکه بفهمی بهترین نسخه از خودت چه بویی شبیه لباس می‌دهد، شغلش چیست. متوجه شدید که من شما را خیلی دوست دارم، مثل اینکه رسانه های اجتماعی من در حال رشد هستند و به خصوص یوتیوب من، زیرا من عاشق یوتیوب هستم، زیرا واقعاً به من ارتباطی با شما می دهد، من این را بسیار دوست دارم و من  من خیلی ممنونم و خیلی از شما سپاسگزارم و هر شب قبل از خواب قسم می خورم که برای شما دعا می کنم، دعا می کنم همه کسانی که من را تماشا می کنند و می خواهند موفق شوند موفق شوند و می دانم که شما موفق خواهید شد اما من نمی توانم  این کار را برای شما انجام دهم تنها کاری که می توانم انجام دهم این است که محتوا را به شما ارائه دهم و شما بچه ها باید واقعاً این کار را انجام دهید. پس با خودت روراست باش شروع کن نسخه بالاتر از خودت بشی مثل نسخه بالاتر از خودت رفتار کن و موفق میشی که واقعا هستی من مهمان ها رو خیلی دوست دارم خیلی ممنون که تماشا کردی