دکتر شفالی از اینکه امروز اینجا بودید متشکرم خیلی هیجان زده می دانم که برای داشتن این بار یک به یک هیجان زده هستم زیرا اکثر مردم این را نمی دانند اما من کار شما را در سال 2017 و 2016 در همان زمان کشف کردم و دوست داشتم این کار را انجام دهم.  به طور تصادفی، زیرا هرگز به عنوان یک غیر والدین به دنبال چیزهای فرزندپروری آگاهانه نبودم، اما دلیل اینکه می خواستم شما را داشته باشم به این دلیل است که یادگیری در مورد دیدگاه فرزندپروری آگاهانه شما، دیدگاهی را تغییر داده است که من متوجه شدم که من چه کسی هستم. برای درک رابطه پیچیده با خانواده و واقعاً این واقعاً بر بخش های مختلف زندگی من به خصوص روابط تأثیر گذاشته است، بنابراین من بسیار هیجان زده هستم که آن تجربه و دانش شما را با شنوندگان خود به اشتراک بگذارم بله فکر می کنم شما یکی از متهورترین من هستید. -فالوورهای والدین و شما در تمامی مراحل تکاملی حضور داشته اید و شما جزئی از جامعه ما هستید، بنابراین من واقعاً خوشحالم که این مکالمه را انجام دادم آیا برای سؤال شماره یک آماده هستید، بله، خیلی کوتاه، فقط تا همه بتوانند آن را دنبال کنند.  آیا می‌توانید به ما بگویید می‌توانید تعریف کنید فرزندپروری آگاهانه چیست، زیرا ما از آن اصطلاح استفاده می‌کنیم، بله، این یک روش انقلابی متفاوت برای تربیت فرزندان از الگوی سنتی والدین است و تفاوت اساسی آن این است که به جای نگاه کردن به فرزندان ما به عنوان این محصولات و اشیایی که ما برای کنترل میکرومدیریت می کنیم و ایجاد می کنیم، در واقع تمرکز موشکافانه خود را بر نحوه تربیت خود قرار می دهیم و چرخش جزئی به این معنی نیست که شما فرزند خود را بزرگ نمی کنید، بلکه  این واقعاً کل پویایی را تغییر می دهد، زیرا شما بسیار حواس تان به نحوه حضورتان در مورد اینکه چقدر به هم پیوسته و کامل هستید و تمام نیازهای برآورده نشده و فانتزی های خود را که پس از آن به فرزندان خود نمی دهید و اگر حواس تان نیست، رها می کنید.  همه اینها و شما واقعاً جوهر فرزندان خود را نادیده می گیرید، بنابراین فرزندپروری آگاهانه الگوی است که بر تربیت درونی والدین و سپس فرزند واقعی قبل از آنها تمرکز دارد بله و من فکر می کنم به همین دلیل است که بسیاری از افراد در برابر فرزندپروری آگاهانه مقاومت می کنند و آنها  "آماده ای برای انجام کار معمولاً چیزی است که حداقل به من نشان می دهد و چون آنها این توقع را دارند که این فانتزی سفت و سخت است که این یک بار است که آنها را کنترل می کنند، شما می دانید وقتی بچه دار می شویم این فانتزی را داریم که بالاخره راه من است. افتخار خواهم کرد و اقتدار خواهم داشت، حاکمیت خواهم داشت، من قدرت خواهم داشت، بنابراین ما در واقع از فرزندان خود برای پر کردن این نیاز به اهمیت و قدرت استفاده می کنیم و متوجه نمی شویم که این یک کار بزرگ برای تربیت انسان دیگری است و اگر تو از قدرت می خواهی، بازی را باختی، بنابراین من به بخش بسیار خاصی از کتابی می رسم که می خواستم بخوانم، زیرا کودک درونم را بسیار خوشحال کرد، اما مطمئنم که باعث عصبانیت  بسیاری از والدین پس این همان چیزی است که شما در کتاب گفتید و می گوید شما بچه های خود را خلق نکردید دو حقیقت وجود دارد که باید یکی را بپذیرید که شما بچه های خود را خلق نکرده اید آنها از طریق علت و معلولی بیولوژیکی به اینجا رسیده اند که بچه دار شدن نبوده است.  یک عمل از خودگذشتگی شما آنها را مجبور کردید تا اهداف متمرکز بر خود شما را برآورده کنند. پس خط باریک بین آموزش دادن به فرزندانتان چگونه عشق و احترام قائل شوید در مقابل مجبور کردن آنها به گناهکاری و غیره این تفاوت بسیار بزرگی است، زیرا روابط واقعی و آزادی واقعی در روابط هرگز کلمات مالکیت ناشی از تعهد را ندارند که همه از پارادایم قدیمی ناشی می شود. ترس آفرینی و احساس گناه درست همان پارادایمی است که من و شما در آن بزرگ شده ایم، اما وقتی با فرزندتان ارتباط واقعی برقرار کنید، آنها می خواهند با شما باشند نه به این دلیل که چیزی به شما مدیون هستند، بلکه به این دلیل که در حضور شما احساس می کنند دیده شده اند و احساس می کنند که آنها را شنیده اند.  احساس احترام و اعتبار داشته باشید و شما نقطه نرم آنها هستید که نمی خواهند نقطه نرمی در زندگی خود داشته باشند و بهترین تشویق کننده را نمی خواهند بزرگترین متحد هر یک از ما به دنبال آن هستیم، بنابراین اگر بتوانید برای فرزندتان چنین باشید. آن را در Spades دریافت کنید که به دنبال آن هستید، اما اگر آن را از طریق مالکیت، تعهد، کنترل و فشار انجام دهید، در واقع برعکس آن را دریافت خواهید کرد، بنابراین من همیشه به والدین می‌گویم که واقعاً چه می‌خواهید که می‌خواهید ارتباط واقعی آزاد و آزاد عمیق داشته باشید.  ارتباط صمیمانه خوب، شما به روشی کاملاً اشتباه پیش می روید زیرا زور و کنترل نقطه مقابل ارتباط آزاد عمیق است، بنابراین من را به این می رساند که اکنون در مورد کودکان بزرگسال صحبت کنیم، زیرا می بینم که من دوستان زیادی دارم که در یک رابطه بزرگ شده اند. فرهنگ جمع گرا در آنجا سلسله مراتبی وجود دارد که شما به بزرگترهای خود احترام می گذارید و خدای من آنهایی که از والدین مهاجر می آیند این احساس گناه را دارند که پدر و مادرشان این روایت را دارند من خیلی فدای شما می کنم و چگونه جدا می شوند یا چگونه حرکت می کنند.  شاید کلمه بهتری باشد که رابطه بزرگسالان با والدینشان که هنوز به نوعی معلق هستند که روایت شما مدیون من هستند، بله، شما می توانید اجازه دهید که این روایت در روان آنها وجود داشته باشد، اما شما باید آن را به عنوان متنی سازی کنید که از آن پس زمینه سنتی آمده است و نه  خرید کن میدونی باید واقعا قوی باشی تا دچار گناه نشو فقط این کار را نکن اما می دانم چقدر سخت است زیرا من از آن فرهنگ آمده ام و اوم می دانی که من در واقع پدر و مادری دارم که گناهم را سرزنش نمی کنند اما می بینم که دوستانم دچار گناه می شوند و من بسیار سپاسگزارم به پدر و مادرم که هرگز باعث نمی‌شوند حتی نگران تولدشان یا روز مادر یا روز پدر باشم، این به دلیل ارتباط عمیقمان برای ما بی‌ربط است، بنابراین باید درک کنیم که والدین ما از زمان‌ها و فرهنگ‌های متفاوتی می‌آیند و سعی می‌کنند ما را به گناه بیاندازند، اما  ما باید به آنها اجازه دهیم آنچه را که باید برای روانشان انجام دهند، اما ما مجبور نیستیم به آن غذا بدهیم و سخت است، اما باید به خودمان اجازه دهیم که احساس وظیفه نکنیم، زیرا تعهد بد است و انجام کارهای از روی تعهد هرگز احساس نمی کند.  خوب است و در نهایت ما از والدین خود رنجیده می شویم که اکثر ما این کار را می کنیم و سپس از آن خارج می شویم، بنابراین باید مرزهای سالمی ایجاد کنیم، بنابراین اگر مادرت بگوید باورم نمی شود که به من زنگ نزدی، دیگر مرا دوست نداری  برایت مهم نیست فقط باید بگذاری از کنار ابرهای آسمان بگذرد و بگویی بله مامان می‌فهمم که می‌فهمم و حتی نوازش هم نمی‌کنم به آن انرژی نده فقط اجازه بده والدینت در الگوی سنتی خود باشند و  یک نوع حرکت ادامه دهید، بنابراین فقط آن را شخصی نگیرید، واقعاً همان چیزی است که به نظر می رسد و با شفقت درک کنید که آنها مدرسه قدیمی هستند و دارند می آیند والدینشان به آنها هدیه داده اند احساس گناه زبان عشق آنهاست. می دانید آه بله شما درست می گویید این یک راه خوب برای فکر کردن در مورد آن است که چگونه آنها عشق خود را نشان می دهند، بنابراین وقتی مادرت می گوید نمی توانم باور کنم که XYZ را انجام ندادی اگر ما شفا نگیریم، آن را خیلی شخصی می گیریم، اما اگر ما شفا پیدا کنیم می توانیم بگوییم  می دانم که دلت برای من تنگ شده است می دانم که فقط من را دوست داری می دانم که داری صدمه می زنی درست می فهمم که پدر و مادرت می شوی به نحوی که این وظیفه تو نیست، اما وقتی چشم انداز داشته باشی و خودت را شفا بدهی، می توانی درونت را ببینی  فرزند پدر و مادر خود را رها کنید و آنها را از این آرزویی که دارید رها کنید که آنها قرار است بالغ شوند زیرا آنها نیستند بله بله درست است و نه منظورم این است که شما کاملاً این را گفتید بنابراین وقتی صحبت می کردید به این فکر کردم که چگونه افرادی که این کار را انجام می دهند.  پارادایم قدیمی تر والدین را بپذیرید من به یاد دارم که چندین بار این بحث را شنیده اید و مطمئن هستم که شما آن را میلیون ها بار شنیده اید وقتی مردم می گویند خوب من شما را می شنوم دکتر شفالیو این فرزندپروری آگاهانه اما آنها می گویند اما بچه ها به ساختار نیاز دارند بچه ها باید بدانند که باید یک مکان سلسله مراتبی وجود داشته باشد که من به عنوان والد مرجع هستم و حوا من متوجه شدم که این افراد اغلب معتقدند که فرزندان شما باید کمی از شما بترسند، بنابراین من کنجکاو هستم که به افرادی که این مقاومت را دارند چه می گویید. درست فرزندپروری آگاهانه، آنها یک مقاومت زانویی خودکار دارند، زیرا به دنبال کنترل هستند و کنار گذاشتن کنترل برای آنها احساس بی‌احتیاطی می‌کند و از این می‌ترسند که از آنجایی که می‌آیند، واقعاً در برابر آن مقاومت نمی‌کنند، زیرا بهشت ​​پناه می‌برند.  حتی آن را امتحان کنید تا نتوانید در مقابل چیزی مقاومت کنید که حتی نمی دانید درست است بله شما فقط بحث می کنید زیرا نمی خواهید کنترل را رها کنید این مدلی بدون ساختار نیست ساختار زیادی دارد اما معقول است  ساختار قاعده بر قاعده بر قاعده نیست، این واقعاً اجازه دادن به بچه‌ها و اعتماد به آنها برای دانستن اینکه چه کسی هستند، اما ساختار نهایی را فراهم می‌کند تا بدانید که می‌توانید ساختاری را فراهم کنید، همانطور که در مدرسه رفتن، تکالیف خود را مسواک بزنید. برخی از غذاها مانند یک برس به رختخواب بروید یا شاید چهار یا پنج مورد درست دوش بگیرید، اما ما برنامه‌های کودکانمان را بیش از حد سنگین کرده‌ایم که قوانین و مقررات زیادی کوله‌پشتی شما را اینجا قرار می‌دهند، ابتدا این میان‌وعده را بخورید، سپس به آنجا بروید، سپس به سراغ ویولن بروید و سپس به سراغ آن بروید.  باله و بدیهی است که ما فرزندانمان را بیش از حد بار سنگین می کنیم و سپس با انواع دعواها مواجه می شویم، بنابراین اگر بار اضافی را بر دوش فرزندانمان بردارید و واقعاً به اصول اولیه یا آنچه که آنها واقعاً از آن لذت می برند ادامه دهید ، پس در مقابل مقاومت قرار نخواهید داشت.  سپس ما بار خود را سبک کرده ایم و از ساختاری پیروی می کنیم، اما ساختار لازم نیست جزم اندیشی باشد، شما نمی توانید با بچه ها بگویید من انتظار دارم تا ساعت 7 15 شام بخورم و تا 7 45 ما در رختخواب هستیم شما می روید  آماده کردن خود برای شکست مانند داشتن یک توله سگ است که می‌دانید باید درک کنید که بچه‌ها به فضا و زمان زیادی نیاز دارند تا در حال گذار باشند.  آیا بزرگسالان زیادی نیستند، کودکان روانشناسی خاص خود را دارند و در این کتاب نقشه والدین، ام، این کتاب، من واقعاً توضیح می دهم که چگونه ما به عنوان والدین می توانیم فرزندان خود را درک کنیم تا بتوانیم جریان ایجاد کنیم تا اینکه مقاومت ایجاد کنیم. جریان و من در این کتاب به شما آموزش می دهم که چگونه می توانید جریان ایجاد کنید و وقتی در جریان هستید بچه ها با شما همکاری می کنند اما شما باید شرایط را برای جریان ایجاد کنید اما اکثر ما شرایط را برای مقاومت ایجاد می کنیم بله و به نظر من این کار بسیار بزرگی است.  چیزی که فراموش می شود درک بین آن است و من فکر می کنم ترسی وجود دارد مانند آنچه شما گفتید از رها کردن اجازه دادن به جریان وجود دارد این ترس از چاه وجود دارد که آیا من کنترل خواهم داشت آیا می توانم جریان را کنترل کنم بنابراین واقعاً جالب است اما من آن را دوست دارم  شما می‌دهید هنوز ساختاری وجود دارد، پوسته‌ای وجود دارد و درون پوسته باید آزادی زیادی داشته باشید و در واقع زمانی که نیازم به کنترل را رها کردم بیشترین کنترل را داشتم، زیرا زمانی که بیشتر بودم بیشتر حضور داشتم.  در حال حاضر، زمانی که بیشتر هماهنگ می‌شدم، بیشتر هماهنگ بودم، تأثیر بیشتری داشتم زیرا فرزندم احساس می‌کرد مرتبط است و سپس با هم می‌توانیم در ایجاد جریان و انرژی خانه شریک شویم، اما وقتی همه چیز به من سپرده شد، سفت شدم، از دست دادم.  خلاقیت من انرژی خود را از دست دادم و به فرزندم به عنوان یک من در مقابل تو نگاه می کردم و این کتاب نقشه والدین به والدین کمک می کند تا بفهمند چقدر مهم است که من در مقابل تو پویا راه اندازی نکنیم و در واقع به سمت فرزند خود بروم و آنها باشیم.  شریک چون وقتی این کار را انجام می دهید به کودک آزادی یا درک آزادی را می دهید و سپس شریکی مشتاق به دست می آورید، اما اگر آره ادامه دهید ادامه دهید، اما اگر به عنوان رهبر خود را تف کنید و آنها پیرو هستند، اکنون دارید علیه آن کار می کنید. میل طبیعی فرزندتان به خودمختاری و شما در حال ایجاد یک دشمن هستید و به سمت آن می روید و رنج خواهید برد، بنابراین حتی نمی خواهید خودتان را در آن پویایی قرار دهید، به همین دلیل است که فرزندپروری آگاهانه بسیار متفاوت است زیرا نمی توانید آن را از همان چارچوب والدین سنتی درک کنید، شما باید واقعاً همه چیزهایی را که می دانستید رها کنید و به همین دلیل است که من این کتاب را گام به گام در 20 مرحله این کتاب نوشتم زیرا این یک سفر است که این کتاب به عنوان یک سفر در مرحله ای است که  با مرحله اول شروع می شود که در آن سیستم های باور ذهنی ناکارآمد خود را رها می کنید و مرحله دوم ذهنیت شما جایی است که الگوهای ناکارآمد خود را رها می کنید و مرحله سوم جایی است که یاد می گیرید با هم ارتباط برقرار کنید، بنابراین اگر این کتاب را مانند یک سفر بخوانید و بگویید  بدانید که قرار است در 30 روز آینده برای وارد شدن به این کتاب چه چیزی را صرف کنم و تمام تمرینات تمرینی را انجام دهم تا یادداشت های من هر روز در دفتر خاطرات من ثبت شود به من اعتماد کنید والدین در پایان 30 روز انسانی متحول خواهند شد با یک الگوی کاملاً جدید.  یک فلسفه، این یک فلسفه است، یک استراتژی نیست و من روشی را که کتاب را سازماندهی کردید دوست دارم، مثلاً به آن تعلیمات مفهومی می دهید و بعد می گویید باشه، حالا برو این قسمت کاربردی را انجام بده که فکر می کنم مردم بوده اند، می دانی اشکال می کنند.  شما چون خانواده بیدار خوب هستند دکتر شفالی باهاو و شما واقعاً در این کتاب این کار را انجام می دهید که انجام آن آسان نیست و بسیاری از نویسندگان این کار را انجام نمی دهند، بنابراین من فکر کردم باور نکردنی است که شما به معنای واقعی کلمه گفتید این روشی است که شما به کار می برید.  حالا برو این کار را انجام بده خیلی خیلی سخت است چون هر کودکی متفاوت است. من نمی توانم به هر پیچیدگی بپردازم اما اگر این کار را که در این کتاب آمده است انجام دهید، به خصوص مرحله دوم، نقشه راه را ارائه کرده ام، زیرا مرحله دوم واقعا الگوهای شما را در هم می شکند و من انواع مختلفی از الگوها را شناسایی کردم که والدین معمولاً از آنها استفاده می کنند، اگر مرحله دوم را به خوبی طی کنید، در تمام روابط خود یک انسان طلایی متحول خواهید شد، بنابراین منظورم این است که من واقعاً آن را تقطیر کرده ام، اما والدین باید آن را جدی بگیرند و رفتار کنند. وقف این روش کنید و سپس پاداش هایی را درو خواهید کرد که خواه ناخواه نمی توانید این کار را انجام دهید و باید واقعاً روی آموزه ها سرمایه گذاری کنید و ثمره پاداش را به بار خواهید آورد. آنها نه تنها تفاوتی را در رابطه والدین و فرزندشان خواهند دید، بلکه آن را در تمام روابط خود خواهند دید و این چیزی است که من متوجه شدم برای من صادق است، زیرا هرگز بعد از یک میلیون سال فکر نمی‌کنم که تصمیم بگیرم.  چرا من یک کتاب والدین را برمی دارم اگر مثل آن پدر و مادر نیستم در ذهنم منطقی نبود اما وقتی سال ها پیش به صحبت های شما گوش می دادم انگار خدای من این خیلی منطقی است و  این به من کمک کرد تا خودم را دوباره والدین کنم و کنجکاو هستم که بدانم برای افرادی که پدر و مادر نیستند یا شاید شما می‌شناسید شاید افرادی را بشناسید که یا حتی اگر هستند مهم نیست که والدین ناخودآگاه داشته باشند یا به عنوان پدر و مادر شناخته شده باشند. بچه فکر می‌کنی این کتاب یا هر یک از آموزه‌های تو واقعاً به آنها کمک می‌کند تا آن زخم‌های درونی کودک را که ممکن است ندانند درستش کرده‌اند را التیام بخشد و به همین دلیل است که تو وارد مرحله دوم این کتاب می‌شوی و فکر می‌کنی که همه این زخم‌ها را نداری.  اما من به شما نشان می‌دهم که چگونه آن زخم‌ها ایجاد شده‌اند و الگوهایی را که شما برای جبران آن زخم‌ها استفاده کردید، اما نکته زیبا این است که شما شروع به درک بهتر والدین و همسرتان یا شریک زندگی خود می‌کنید و سپس شروع به دیدن همان الگوها می‌کنید.  در فرزندان خود و سپس شما شروع به درک بهتر آنها می کنید، بنابراین این واقعاً در مورد شفا دادن نسل های درد و درک کودکی خود به وضوح و و دلسوزی برای تمام آنچه بوده اید و نبوده اید است، بنابراین این واقعاً در مورد کار درمانی عمیق است.  و سپس مرحله سه، هنگامی که تمام این کارها را انجام دادید، اکنون آماده جذب استراتژی‌های بی‌درنگ برای اجرای روابط خود با فرزندتان هستید، اگر مرحله اول و دوم را انجام نداده باشید، نمی‌توانید با فرزندتان ارتباط برقرار کنید.  منظورم این است که این همان کاری است که من با مشتریان انجام می دهم، این همان چیزی است که در موسسه مربیگری خود آموزش می دهم و اکنون همه آن در یک کتاب است، بنابراین هر فرد غیرمتخصصی می تواند آن را انتخاب کند و کار را انجام دهد و در پایان Journey شروع به پیاده سازی کند.  چنین استراتژی‌های باورنکردنی با فرزندانشان، منظورم این است که آن‌ها باور نمی‌کنند افرادی که کتاب الکترونیکی را خوانده‌اند به من گفته‌اند که می‌دانی من آن را برای بررسی ارسال کرده‌ام که چگونه با خواندن آن در زمان واقعی آنها را متحول می‌کند، بله و  این همان احساسی بود که وقتی داشتم آن را می گذراندم، بسیار با آموزه های شما آشنا هستم، اما برای دیدن نحوه شکسته شدن آن بسیار دقیق که فکر می کنم این چیزی است که با مردم طنین انداز می شود و در واقع بخشی در من وجود دارد که می توانم.  یادت نره چه قسمتی بود ولی تو میگی هدفت از فرزندپروری آگاهانه اینه که به بچه ات بی ربط بشی و من مطمئنم که این کلمه مثل یک تُن آجر به بعضیا برخورد میکنه اما بله منظورت از این حق چیه.  داستانی را بگو که دخترم واقعاً به من و پدرش گفته است. اوم شما می دانید که من حتی نمی دانم و او فقط 12 سال داشت. نظر بی ربط است و اوم دوستدار SAT در من آنقدر به او افتخار می کرد که آنقدرها کلمه بزرگی نبود اما من دوست داشتم اما باید ناراحت باشم که او خیلی بی ادب است که خیلی بی احترامی می کند اما بعد بیشتر به آن فکر کردم و من  متوجه شدم وای او در واقع مرا دیگر از والد بودن رها کرد زیرا این هدف والدینی است که در نهایت این است که فرزندان شما را به اعتماد خودشان نسبت به حاکمیت و دانستن آنها رها کنند و من دخترم را اینطور بزرگ کنم و او بی خرد نیست. من نمی گویم که او کاملاً عاقل است، اما او به طرز وحشتناکی احمق است، منظورم این است که او بسیار شگفت انگیز است، با توجه به اینکه من واقعاً به او اجازه دادم تا دانسته های خود را تلقین کند و حقیقت خود را بیابد و او در این شناخت درونی که من به آن افتخار می کنم قوی است.  کار می کند اما بله ما خیلی از بی ربط بودن می ترسیم، می دانید چرا چون حس هویت و اهمیت خود را از زمانی که آنها به ما نیاز دارند به دست می آوریم.  آن را دوست دارم من عاشق آن هستم من عاشق نفسم آن را درست دوست دارد او من را دوست دارد آه او نظر من را می خواهد این خیلی بیمار است درست است زیرا ما واقعاً چه می گوییم لطفاً مرا بخوانید لطفاً به من وابسته باشید لطفاً نمی دانم چه کاری باید انجام دهم و به من نگاه کنید  پاسخ درست نیست، این چیزی است که به درستی پیچ خورده است، بنابراین من آن قسمت را در خود می بینم و بسیار نادر است که او از من برای این کار استفاده کند، اما من می بینم که نفسم در حال حرکت است، اوه از شما متشکرم که به من هدف خاصی را به من دادید، اما این  جایی که ما پیچ و تاب می‌شویم به این دلیل است که ما با نیازی که می‌خواهیم مورد نیاز باشیم همذات پنداری می‌کنیم و بنابراین خودمان را با فرزندانمان درگیر می‌کنیم و آزادانه پرواز نمی‌کنیم. تا سال 1415 آنها باید استقلال و تصمیم گیری زیادی را تمرین کنند، اما ما آنها را آزاد نمی کنیم، به همین دلیل است که نوجوانان و بزرگسالان با هم دعوا می کنند زیرا افراد زیادی هستند که بهتر می دانند و ما تصور می کنیم که ما بهتر می دانیم و البته منطقاً بهتر می دانیم، اما این  هدف از این نیست، این به این نیست که چه کسی منطقی تر است، بلکه این نیست که به فرزندانمان آموزش دهیم مهارت هایی را تمرین کنند که در آن بفهمند چه کسی هستند و اگر به آنها اجازه ندهیم تمرین کنند، پس وقتی به دانشگاه می روند، آنها هستند.  کاملاً خارج از کنترل هستید که معمولاً اتفاق می‌افتد، بله و من فکر می‌کنم این همان چیزی است که شما می‌خواهید آن‌ها بتوانند تشخیص تفکر انتقادی را تمرین کنند و تصمیم بگیرند که در حال حاضر چه چیزی برای من بهترین است و بتوانم آن را انجام دهم و اگر شما همیشه انجام می‌دهید برای آنها چه نوع بزرگسالی خواهند بود، بله، این بسیار مشکل است زیرا ما والدین از نتیجه وحشت داریم، درست است که ما همیشه به آینده توجه کرده ایم، بنابراین ما دائماً در آینده زندگی می کنیم، اما در انجام این کار غیبت می کنیم. فرصتی که در حال حاضر فراهم می کند اگر آنها با ما شکست بخورند، این یک فرصت شگفت انگیز است، اما ما آنقدر از شکست آنها در آینده می ترسیم که اجازه نمی دهیم در حال حاضر شکست بخورند، بنابراین آنها هرگز آن داربست را ندارند، بنابراین در دانشگاه شکست می خورند.  یا در بزرگسالی شکست می خورند و سپس آن تکیه گاه را ندارند یا آن آموزش یا کمک را ندارند بهتر از بعد با ما شکست می خورند اما ما به آنها اجازه نمی دهیم حالا من در مورد نوشیدن صحبت نمی کنم  الکل با کودک 12 ساله درست است، این مربوط به آن نوع شکست نیست، بلکه اجازه دادن به فرزندانتان برای داشتن تجربیات ارگانیک زندگی همانطور که نشان می دهد و گاهی اوقات ممکن است به الکل مربوط باشد، اما شما مجبور نیستید بدهید.  آنها الکل را اگر با دوستانشان با الکل آزمایش کنند و نقل قول بیاورند شکست می خورند وای چه فرصت شگفت انگیزی اکنون دارید که علت و اثر الکل را در سیستم آنها به آنها نشان دهید بله دقیقاً منظورم این است که به طرز شگفت انگیزی گفتم بنابراین من که مرا به من می رساند  حدس می زنم که من را به این آخرین نکته می رساند که من یک سوال دیگر دارم و سپس ما یک سری سوالات سریع داریم، بنابراین همه چیزهایی که شما می گویید دوباره من یک معلم هستم و این چیزها هنوز آنقدر قابل انتقال هستند، من کنجکاو شدم بدانم که شما مدتی پیش خانواده بیدار را نوشتید و به مردم یاد می دادید که چگونه خانواده های آگاه تری داشته باشند زیرا آموزه های شما بسیار به مربیان و افرادی که با آنها کار می کنند منتقل می کند. بچه‌های خردسال من کنجکاو بودم که آیا تا به حال به انجام کاری برای ایجاد کلاس‌های درس و معلمان آگاه‌تر فکر کرده‌اید، زیرا بسیاری از آموزه‌های شما منتقل می‌شود، بنابراین من فقط کنجکاو بودم که آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید، آه، همیشه می‌دانید که من این کار را دارم. بارها و بارها به نوشتن کتاب معلم آگاه فکر کردم، اما من فکر می‌کنم اصول به معنای واقعی کلمه یکسان هستند، البته شما تأثیر کمتری بر زندگی دانش‌آموز دارید تا اینکه والدین باشید، اما واقعاً یکسان است زیرا به عنوان یک معلم شما در بسیاری از موارد  روش هایی که یک والدین جانشین برای آن لحظه کوچک در زمان وجود دارد و بنابراین شما باید کودک را به عنوان یک ذات منحصر به فرد ببینید و درک کنید که آنها تلاش می کنند در حال یادگیری هستند و من فکر می کنم معلمان والدین بهتری را که می شناسید ایجاد می کنند زیرا آنها آن را درک می کنند زیرا آنها این را درک می کنند. تنوع منحصربه‌فرد کودکان را ببینید تا آن‌طور که والدین حق دارند بچه‌ها را کبوتر نکنند والدین تجربه بسیاری از بچه‌ها را ندارند، بنابراین ما بچه‌هایمان را بر اساس انتظاراتمان کبوتر می‌کنیم، معلمان می‌دانند که داشتن توقعات خیلی احمقانه است.  روز جدید با حضور 30 ​​کودک در کلاس درس خواهد بود، بنابراین آنها درک بسیار ظریف و پیچیده تری از کودکان دارند. فکر می کنم همیشه می گویم معلمان والدین شگفت انگیزی را می سازند پدربزرگ ها و مادربزرگ ها والدین بهتری را می سازند والدین بدترین والدین را درست می کنند، بنابراین این کار درست است. چقدر کائنات این پویا را ایجاد کرده است، در جایی که فقط همین طور است، پدر و مادر بیش از حد روی نفس خود در اینجا و تصویر خود سرمایه گذاری می کنند، بنابراین لحظه ای که شما با نفس خود سرمایه گذاری می کنید احساسات خود را متعلق به خود می کنید.  انتظارات اکنون آب گل آلود شده است و شما واقعاً ابزارهایی را که کودک برای توسعه نیاز دارد را در اختیار او قرار نمی دهید، به دلیل مزخرفات خود شما آن را به هم می ریزید، به طوری که همیشه مداخله می کند معلمان حق پدربزرگ و مادربزرگ را ندارند.  همچنین لازم نیست که آنها آنقدر سرمایه گذاری نکرده باشند نفس آنها آنقدر پیچیده و پیچ خورده نیست اما والدین خدای من پس این چیزی است که ما را به هم می زند وای خوب چیزها مفید به نظر نمی رسند نه من فقط شوخی می کنم که شما هستید  حق با شماست و می‌دانید که اکنون چه خواهیم کرد این است که من یک سری سؤالات آتش سریع دارم فقط به هر چیزی که به ذهنم می‌رسد پاسخ دهید و خواهیم دید که این ما را به کجا می‌برد.  درست است، پس اول در دنیای کاملی است که هرگز وجود نخواهد داشت، جایی که مردم مجبورند برای والدین شدن، مجوز یا گواهینامه بگیرند. دوره های مدیتیشن حداقل 30 روزه حداقل یک بار در سال که تمدید کننده ای برای تمدید والدین شما خواهد بود، اوه من دوست دارم که بله، بنابراین شاید اولین بار 30 روز و سپس شاید پنج روز در هر سال که یک الزام دیگر است. در صورت وجود مربیگری رایگان در دسترس باشد یا به والدین کمک هزینه کنید، بنابراین آنها باید حداقل هر دو هفته یک بار به مربی مراجعه کنند تا سالم بمانند و سپس باید همه کتاب های من را بخوانند و منظورم این است که واقعاً بله این کتاب درسی است بله و همه چیزهایی که شما می دانید آموزگاران کتاب شما می دانید کار خود را همه کارشناسان مشهور در زمینه روانشناسی آنها نیاز به مدرک روانشناسی اساسا در روانشناسی کودک و این یک الزام اجباری است آه ای کاش در آینده شگفت انگیز باشد. یک افسانه یا افسانه اشتباه رایج در مورد فرزندپروری است که آرزو می‌کنید به خوبی تمام شود، والدین باید فرزندان موفقی شاد تربیت کنند اگر ما بتوانیم از شر آن خلاص شویم، بسیاری از فریادها و فریادهای ما از بین می‌رود و فرزندانمان از این همه دویدن راحت می‌شوند.  برای اینکه یک مسابقه با دیگری و یک معلم به دیگری کنار می‌رفت تا بچه‌ها فضای بیشتری برای استراحت و لذت داشته باشند و واقعاً دوران کودکی داشته باشند.  جوری رفتار می کنم که من خیلی کامل هستم که نمی توانم آن منطقه را پیدا کنم نه این نیست که من آنقدر عالی هستم، مثل خیلی ها هستند که نمی دانم کدام یک باید یکی باشد خوب می دانید که والدین من مهربان هستند  از روی خودکار چون بچه من 20 ساله است. اوم خوب، من می گویم آه، می توانم بگویم آه، مرزهای بهتری از نظر قاطعیت و نه گفتن بیشتر است، من تمایل دارم که واقعاً بی خیال بله را زیاد بگویم و به دردسرهای زیادی برسم، اوه سرگرم کننده، بسیار عالی  درسی که قبل از نوشتن نقشه والدین باید بیاموزید چیست که نقشه فرزندپروری این کتاب واقعاً زندگی را از من گرفت زیرا در برابر دادن روش بسیار مقاوم بودم اما وقتی شروع به نوشتن کردم متوجه شدم که می دانم چگونه قد را چگونه به دست بیاورم، بنابراین فکر می کنم این برای من درسی بود از اعتماد به خرد خودم و اجازه دادن به والدین برای اعتماد به خردشان. زیبایی و پیچیدگی، اما من توانستم زیبایی پیچیدگی را حفظ کنم و در عین حال آن را بسیار ساده کردم، بنابراین فکر می‌کنم در مورد اعتماد به خودم بود، این یکی از من بسیار گرفت تا اعتماد کنم که می‌توانم این کار را انجام دهم. انجام دهید و شما کار بسیار خوبی انجام دادید که پیچیدگی را به خوبی انجام دادید و من فکر می کنم ما باید آن را به شما نشان دهیم که وقتی مردم در بیمارستان بچه دارند و شما را با چیزهایی به خانه می فرستند، فکر می کنم کتاب باید در آن قرار داده شود.  در آنجا فکر می کنم پس وقتی آنها را به خانه می فرستید و سپس آخرین سوالی که می گویم این است که وقتی دیگر در این زمین نیستید، امیدوارید که فرزندپروری آگاهانه چه چیزی به دختر شما کمک کرده باشد، اوه فقط یک حس شوخ طبعی را به دختر شما قدرت بخشیده است که درک کند زندگی این است.  زندگی کردن در لحظه ای که زندگی ناپایدار است و واقعاً می دانی فقط هر لحظه را با کامل ترین وجود او و کامل ترین حضور ما زندگی کن و زمانش را در بدبختی یا رنجش یا غم و اندوه غرق نکنیم یا واقعاً این زندگی را زندگی کنیم و آرزو می کنم برای هر انسانی از جمله خود من با حضور کامل و تجسم شادی ممنون دکتر شفالی ممنون