سلام بچه ها هیدی پریب اینجاست، پس امروز برای قسمت دوم مجموعه مدیریت تعارض خود برگشتم، بنابراین روز قبل در مورد نحوه مدیریت تعارض صحبت می کردیم، وقتی شریک زندگی شما سبک دلبستگی مضطرب دارد و امروز می خواهم در مورد نحوه مدیریت تعارض صحبت کنیم.  با شریکی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد، در حال حاضر، درست همانطور که در همان ابتدای ویدیوی مدیریت تعارض با اضطراب پیوسته گفتم، باید قبل از اینکه وارد گفتگو شوید، از سبک دلبستگی خود آگاه باشید و چه محرک هایی برای شما ایجاد می شود. قادر خواهید بود به طور مؤثر این ابزارها را با یک شریک اجتنابی هدایت کنید و از آنها استفاده کنید، زیرا باید بدانید که در کجا باید بر اساس آنچه در مکالمات سخت برای شما پیش می آید، سازگاری ایجاد کنید، بنابراین همانطور که ما در حال بررسی این ویدیو هستیمواقعاً شما را تشویق میکند که خودتان را به جای کسی بگذارید که به طور فعال با شریکی که بهطور اجتنابناپذیر خود درگیر است، درگیری دارد و وقتی این ابزارها را پیشنهاد میکنم به این فکر کنید که استفاده از آنها در بدنتان چه حسی دارد. هر نقطه ای که احساس می کنید، مثلاً از فکر استفاده از این ابزارها عصبانی یا عصبانی یا غرق شده اید، فقط آن را یادداشت کنید و این تکلیف شما این است که بفهمید در آن لحظات اگر نتوانید انتخاب کنید، چه کاری انجام خواهید داد. ابزار مقابله ای سالم به این دلیل که شما بیش از حد فعال هستید یا بیش از حد تحریک شده اید و ممکن است این چیزی باشد که می خواهید به یک درمانگر بیاورید یا در اطراف خود یادداشت برداری کنید یا هر چیز دیگری که به شما کمک می کند تا بفهمید چگونه می توانید آن لحظات شدید را در خود مدیریت کنیدزیرا درگیری همیشه زمانی به بهترین شکل پیش میرود که دو نفر بتوانند حتی در موقعیتهای استرسزای شدید، بدون اینکه تحت فشار قرار بگیرند و سیستم عصبیشان به نوعی توسط واکنش جنگ یا گریز در حال حاضر ربوده شود، به رفاه عاطفی خود تمایل داشته باشند، اغلب اجتنابناپذیر. افراد وابسته در نهایت با افراد دلبسته مضطرب قرار ملاقات میگذارند، همیشه به این شکل اتفاق نمیافتد، اما این یک جفتگیری بسیار رایج است، بنابراین اگر در حال تماشای این ویدیو هستید، این احتمال وجود دارد که جایی در طیف دلبستگی مضطرب باشید و اگر اینطور باشد، چیزی که نیاز دارید وجود دارد. آگاه بودن این است که فرد اجتنابی به اندازه شما از تجربیات عاطفی خود آگاه نیست، آنها ممکن است از اینکه احساسات در کجا بر تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارد آگاهی نداشته باشند، بنابراین وقتی در یک موقعیت درگیری قرار می گیرید نمی خواهید وارد آن شویداحساسات بالایی که احتمالاً آنها را تحت تأثیر قرار می دهد زیرا این حوزه ای نیست که آنها به طور طبیعی در آن زندگی می کنند و این بدان معنا نیست که اجتناب احساسات را احساس نمی کند، به این معنا نیست که آنها خودآگاه نیستند، فقط وقتی اغلب در تعارض هستیم  سیستمهای دلبستگی ما بسیار فعال هستند و وقتی سیستمهای دلبستگی ما فعال میشوند به دلیل اینکه تحت فشار یا استرس هستیم، تمایل داریم که مکانیسمهای دفاعی سیستمهای دلبستگی خود را پیشفرض کنیم، بنابراین برای اجتنابکننده این به معنای غیرفعال کردن یا نوعی فاصله گرفتن از تجربه عاطفی آنهاست. بیش از تکیه بر افکار یا تحریفات منطقی و برای فردی که مضطرب است، این به معنای نوعی از کار انداختن منطق و کاوش واقعی علت و معلول است و بیش از تکیه بر آنچه که احساس میکند و چگونه میتواند احساسات خود را به اشتراک بگذارد، بنابراین هر سبکی اینگونه عمل نمیکنددر تمام مدت فرد مضطرب وقتی تحریک نمی شود می تواند بسیار منطقی باشد و می تواند از دریچه بسیار منطقی به مسائل نگاه کند و فرد اجتنابی وقتی تحریک نمی شود می تواند در مورد تجربیات عاطفی خود بسیار تحلیلی باشد اما در این ویدئو ما صحبت کردن در مورد اتفاقی که پس از تحریک ما رخ می دهد و تعارض برای بسیاری از افرادی که سبک های دلبستگی ناایمن دارند، به نوعی باعث تحریک ذاتا می شود. کسی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد، موضوع را نه از دریچه احساسات مطرح می کند، بلکه از دریچه این مشکلی است که مایلم با هم برای حل آن همکاری کنیم و اگر می توانید مشکل را به صورت دقیق نام ببرید، من می گویمیک مثال از این، فرض کنید شما احساس ناراحتی یا رها شدن یا هر چیز دیگری دارید، زیرا احساس میکنید خیلی بیشتر از آنها به شما کمک میکنید و این واقعاً احساسات شما را جریحه دار میکند. وارد شدن و صحبت کردن در مورد آن به زبان احساسی درست است من واقعا احساس ناراحتی میکنم، احساس میکنم واقعا طرد شدهام و این به این معنا نیست که تجربه عاطفی شما اهمیتی ندارد، اما اگر بتوانید لطف کنید، تجربه احساسی شما را میشنوند و بسیار پذیرا میشوند. از زبان آنها با آنها در میان بگذارید، بنابراین این چیزی است که ممکن است به نظر برسد هی من متوجه شده ام که تمایل دارم با شما تماس بگیرم یا با شما تماس بگیرم تا برعکس  درگیری های زیادی برای ما ایجاد کرده است، بنابراین ما چند دعوا در این مورد داشتیم و به نظر می رسد که دعوا در اطراف آن زمان و انرژی ما را تلف می کند. برای اینکه چگونه میتوانیم ارتباطات را بهتر مدیریت کنیم تا تمام آن زمان و انرژی را به درستی به دست آوریم، بسیار متفاوت از وارد شدن به داخل و متهم کردن و سرزنش کردن آنها برای ایجاد درد عاطفی شماست، این به آنها نشان میدهد که من تشخیص میدهم چه چیزی در اینجا عملاً کار نمیکند، به نحوی که تأثیرگذار است. زندگی هر دوی ما و من میخواهم که به طور جمعی با این موضوع به روشی بهتر کار کنیم و فکر میکنم متوجه میشوید که اگر بتوانید مشکلات را به شیوهای کمتر شخصی بیان کنید، شریک اجتنابی شما کمتر در طول درگیری تعطیل میشودزیرا آنها ترس بسیار شدیدی از غرق شدن در حین درگیری دارند، بنابراین چیزی که به معنای آن است، دقیقاً مانند این است که فرد دلبسته مضطرب نوعی ترس مزمن از رها شدن یا سطح بالایی است، در برخی موارد، فرد وابسته اجتنابی به طور مزمن در سطح پایینی می ترسد. محو شدن توسط روابطی که قرار است کسی وارد آن شود و باید همه چیزهایی را که دارند به شخص دیگری بدهند و حس خود را از دست خواهند داد که برای اجتنابی که واقعاً به خودمختاری و استقلال خود افتخار می کند بسیار ترسناک است. استقلال آنها، بنابراین اگر میتوانید به گونهای به سراغ آنها بروید که از آنها چیزی متفاوت نخواهید، از آنها دعوت میکنید تا راهبردی را برای حل مشکلی که برایشان وجود دارد، بررسی کنند که به نوعی یک موقعیت برد-برد است و درست است. شما در حال دور زدن محرکی هستید که آن ها از غرق شدن دارند، اکنون مرحله دوم نشان دادن خودآگاهی در مورد محرک های خود و ایجاد یک استراتژی برای آنچه اتفاق می افتد اگر یکی از شما در مکالمه تحریک شود، در این مرحله چه کاری می خواهید انجام دهیداین است که در مورد آنچه ممکن است در مکالمه پیش بیاید واقعاً صادق باشید، اگر احساس کنید که آنها بسیار سرد هستند و واقعاً شما را به عنوان یک شخص نمی بینند و آن گرمایی که شما واقعاً برای احساس راحتی نیاز داریددر آنجا ممکن است واقعاً مضطرب شوید واقعاً فعال شده اید، ممکن است بخواهید اضافه کاری را شروع کنید تا احساساتتان دیده و شنیده شود و باید از این واقعیت آگاه باشید که ممکن است این اتفاق بیفتد و اگر دیدید من این کار را می کنم به آنها اطلاع دهید به همین دلیل است که من احتمالاً در آن لحظه از رها شدن می ترسم، احتمالاً احساس می کنم که می خواهید راه خود را از این رابطه با من خلاص کنید، بنابراین در آن لحظه ممکن است نیاز داشته باشم که استراحت کنیم، کمی مکث کنیم و فقط چند کلمه محبت آمیز بگوییم  با همدیگر صحبت کنید یا در مورد هدف این گفتگو صحبت کنید تا من احساس کنم به جای اینکه اجازه دهیم ترسم بهترین ها را از من بگیرد، به جایی سازنده می رویم و مطمئن شوم که شما به وضوح نشان می دهید که قرار است این کار را انجام دهید. مسئولیت احساسات خود در این مکالمه درست است، بنابراین موضوع این نیست که اگر می بینید که من این کار را انجام می دهم، باید دست از کار بکشید و آرامم کنید، این مربوط به هی من خودم را می دانم، می دانم که در موقعیت های درگیری بالا چه چیزی برای من پیش می آید و می دانم به چه چیزی نیاز دارمبرای حل این مشکل، پس من می خواهم آن را اکنون با شما در میان بگذارم، زیرا انجام این کار در حال حاضر آسان تر از آن است که در گرمای لحظه وجود دارد و فکر می کنم این ترس است که بسیاری از افرادی که بیشتر در این زمینه هستند جنبه نگران کننده چیزها این است که اجتناب کننده آنها را رد می کند اگر بپذیرند که احساساتی دارند زیرا فکر می کنند مانند اوه، اجتناب کننده با احساسات مشکل دارد، بنابراین اگر تصدیق کنم که آنها را دارم و آنها ممکن است در این گفتگو مطرح کنند، آنها هستندواقعاً خاموش می شود، اما این در واقع باعث می شود که فرد وابسته اجتنابی خیلی راحت تر از شما وانمود کنید که همه چیز خوب است و چیزی احساس نمی کنید، زیرا آنها از قبل می دانند که شما آن احساساتی را دارید که آنها را دیده اندبرای شما درست است و قطعاً اینطور نیست که آنها می خواهند شما هیچ احساسی نداشته باشید، فقط این است که آنها می توانند تحت تأثیر احساسات بسیار قوی که به سمت آنها هدایت می شود بسیار غرق شوند، بنابراین آنها باید نوعی از محدودیت ها و مرزهای اطراف احساسات را بشناسند و اگر می توانید اجازه دهیدآنها از همان ابتدا می دانند که ممکن است این موضوع برای من پیش بیاید، در اینجا این است که چگونه باید با آن رفتار کنم که احتمالاً برای آنها بسیار راحت خواهد بود زیرا اکنون آنها به نوعی طرحی در ذهن خود برای آنچه شما نیاز دارید دارندوقتی آن احساسات بروز می کنند، بنابراین این ترس و ابهام در اطراف آن وجود ندارد، افراد دارای سبک های دلبستگی اجتنابی واقعاً قدردانی می کنند که افراد دیگر خودآگاه هستند و مسئولیت و مالکیت احساسات خود را بر عهده می گیرند، بنابراین این مرحله برای ایجاد احساس در آنهاستراحت به آنها نشان دهید که از احساسی که ممکن است برای شما پیش بیاید آگاه هستید و اینکه استراتژی وجود دارد که می توانید برای بازگشت از آن استفاده کنید و اکنون گام بعدی در این فرآیند، به اشتراک گذاشتن روشی است که احساس می کنید استفاده از غیر متهم کننده استزبان خوب است، بنابراین اگر به آنها چیزهایی میگویید ترس از غرق شدن ایجاد میشود، مثلاً من اینطور احساس میکنم تقصیر شماست که باید تغییر دهید، این چیزی است که باید متفاوت انجام دهید تا من احساس کنم خوب استبرای مطرح کردن محرک این شخص که فکر می کند مشکلی با من وجود دارد، باید رفتارم را تغییر دهم تا او را راضی کنم که این یک محرک واقعاً بزرگ برای نوع اجتنابی است، بنابراین آنچه شما باید انجام دهید تا آن ماشه را خاموش نکنید این است که خودتان را داشته باشید. تجربیات عاطفی به عنوان ابزار شما، یک ابزار واقعا خوب برای این ارتباط بدون خشونت است، بنابراین با ارتباطات غیر خشونت آمیز، چند لینک در توضیحات این ویدیو قرار می دهم، کتاب ها و دوره هایی وجود دارد که می توانید در مورد آن شرکت کنید، همه چیز در مورد توانایی عبارت است  چه احساسی داری با استفاده از عبارات i، بنابراین به جای اینکه هرگز به من پیامک نزنید، هرگز برای من ظاهر نشوید، می توانید از جملاتی استفاده کنید که انگار اخیراً احساس تنهایی می کنم، واقعاً احساس نمی کنم افراد زیادی دارم که با مشکلاتم به آنها مراجعه کنم. متوجه شدهام که وقتی میخواهم ارتباط برقرار کنم، تا حد زیادی با شما ارتباط برقرار کردهام و آنچه احساس میکنم در آن لحظات به آن نیاز دارم احساس ارتباط است، بنابراین این به معنای سرزنش آنها نیست، این به این معنا نیست که باید انجام دهید. این برای خوشحال کردن من در مورد انتقال تجربیات خود به عنوان یک انسان و سپس کاری است که می خواهید انجام دهید و فکر نمی کنم این بخشی از ارتباط غیر خشونت آمیز باشد، این فقط فکر می کنم چه چیزی برای آن مفید خواهد بود. فرد اجتنابی از آنها بپرسید چه تجربه ای از این موضوع دارند، بنابراین من احساس تنهایی می کنم، احساس می کنم به ارتباط نیاز دارم و سپس تمایل دارم با شما تماس بگیرم که در آن لحظات چه اتفاقی برای شما می افتد و اکنون دارید می دهیدآنها آزادی دارند تا دیدگاه خود را به گونه ای بیان کنند که از آنها نخواهند دیدگاه خود را به درستی پاک کنند، بنابراین اگر می گویید که من را دوست ندارید یا در غیر این صورت سریعتر به من پیامک می دهید، آنها را پاک می کنیدنقطه نظر اگر بگویید اینجا در کنار حصار من چه می گذرد ، کنجکاو هستم که در کنار حصار شما چه می گذرد، این فرصت را به آنها می دهد تا یک فرد کامل باشند و توضیح دهند که تجربه آنها از زندگی چیستدوست داشته باشید و چگونه این به تجربه آنها با شما مرتبط است، بنابراین از آنها بپرسید که آنها چه فکر می کنند و دیدگاه آنها چیست، باعث می شود آنها احساس کنند دیده می شوند و دوست دارند شما در مورد تجربه آنها کنجکاو باشید به جای اینکه سعی کنید آن را پاک کنید، بنابراین ما در اینجا به دنبال چه چیزی هستیمدر تمام این مراحل، دعوت از فردی با سبک دلبستگی اجتنابی برای همکاری در راه حل به جای تلاش برای دیکته راه حل درست به آنها است، ممکن است در ذهن خود ایده ای واقعاً واضح از آنچه که این مشکل را برطرف می کند داشته باشید، اما شما  ممکن است هنگام ایجاد آن راه حل در ذهن شما در نظر گرفته نشود که آیا این راه حل برای آنها واقع بینانه است یا نه و آیا آنها مایل به اجرای آن هستند یا نه یا اینکه در صورت اجرای آن باعث ناراحتی زیادی می شود. زیرا رابطهای که در آن دستورالعملها دنبال میشوند اما خشم ایجاد میشود، یک رابطه سالم نیست، رابطهای که در آن هر دو نفر احساس میکنند در حال یافتن راهحلی با هم هستند به این معنی که آن راهحل راهحلی خواهد بود که هر دو نفر واقعاً از پیروی از آن خوشحال خواهند شدکاری که میخواهید مطمئن شوید که اینجا انجام میدهید ایجاد یک زمین واقعاً باز برای همکاری است که در آن هر دو بتوانید در مورد دیدگاههای فردی خود به شیوهای متفاوت صحبت کنید تا جایی که به وضوح احساسات من را درک کنید، احساسات من هستند، احساسات شما متعلق به شما هستنداحساسات چگونه می توانیم با هم کار کنیم تا مطمئن شویم که تضاد کمتری داریم یا مشکلات کمتری داریم و این راه حلی است که واقعاً جواب می دهد زیرا این یک راه حل درست است که تجربیات یا دیدگاه های کسی را پاک نمی کند. با کسی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد، حدود یک میلیون بار بهتر از انتخاب های اجباری یا درخواست از آنها برای انجام کاری است، زیرا با سؤالات باز شما تصدیق می کنید که تجربه آنها از واقعیت با شما متفاوت است. چیزی است که آنها همیشه از آن آگاه هستند و شما به آنها این فرصت را می دهید که راه حلی بیابند که واقعاً برای آنها معتبر باشد و اگر در طیف دلبستگی مضطرب هستید، ممکن است این کار به تمرین زیادی نیاز داشته باشد، بنابراین ممکن است در واقع اینطور باشدواقعاً در ابتدا برای شما دشوار است که تجربه عاطفی من را در مقایسه با وضعیت مناسب از هم جدا کنید، بنابراین هر زمان که به چیزی فکر می کنید که به نوعی باعث می شود من این احساس را داشته باشم، من مجبور هستم این کار را انجام دهم واقعاً بنشینم  و سعی کنید آن را از هم جدا کنید و می توانید تمرین کنید، مانند روزنامه نگاری، کاربرگ های ارتباطی غیر خشونت آمیز وجود دارد که می توانید دانلود کنید که واقعاً به شما کمک می کند تشخیص دهید که در چه وضعیتی است، اقدامات انجام شده و سپس تجربه احساسی من چیست و وجود داردبرگههایی را که میتوانید دانلود کنید، صدها احساس را به شما میدهد که میتوانید انتخاب کنید، بنابراین بتوانید واقعاً مشخص کنید که چه چیزی برای شما پیش میآید و آن را واقعاً واضح و کاملاً تمیز بیان کنید، زیرا تا زمانی که بتوانید بر تجربه عاطفی خود مالکیت داشته باشید و با آن ارتباط برقرار کنیدواضح است که تنها چیزی که واقعاً میتوانید ارائه دهید یک نوع راه حل همبسته برای حل مسئله است. در این فرآیند ممکن است یک آیتم اقدامی را تنظیم کنید، بنابراین شاید ندانید چگونه این مشکل را حل کنید، شاید چند مکالمه بیشتر طول بکشد، اما فهمیدن اینکه چه زمانی مکالمه بعدی خود را خواهیم داشت، کجا برویم. در مورد آن به طوری که بدانید مشکل حل خواهد شد و سپس اگر برای شما خوب و معتبر باشد حال و هوا را به حالت عادی برگردانید، بنابراین فکر می کنم بسیاری از اوقات افرادی که سبک های دلبستگی اجتنابی دارند می ترسند که اگر چیزی کمی حل نشده باشد. پرخاشگری منفعلانه وجود خواهد داشت یا در مناطق دیگر ظاهر می شود، بنابراین اگر می توانید راهی برای شوخی کردن پیدا کنید، شروع کنید به صحبت در مورد کاری که قرار است در آن عصر انجام دهید، زیرا بدانید که اگر این مشکل وجود دارد، حل خواهد شد. هر چیزی که در حال حاضر در زمان دیگری حل نشده است به هر دوی شما این امکان را می دهد که راحت باشید فضایی را که باید درباره آن فکر کنید و در واقع بدون هیچ شرایط نامشخصی بدانید که به آن بازگردانده می شود و حل خواهد شد. همچنین به آنها کمک میکنم بدانند که اشکالی ندارد که همه چیز را در لحظه ندانند و فکر میکنم متوجه خواهید شد که وقتی اجتناب کمی زمان بیشتری برای فکر کردن به چیزها داشته باشد، جنبه احساسی آنها کمی فضای بیشتری برای نفس کشیدن داردزیرا آنها واقعاً در لحظات درگیری شدید برای دسترسی به سیستم احساسی خود تقلا می کنند زیرا سیستم دلبستگی فعال شده آنها به طور پیش فرض آنها را از آن لحظات فشار شدید قطع می کند، بنابراین زمان و فضای بیشتری به آنها می دهید تا با آرامش بیشتری به مسائل فکر کننددر سطح، شانس بهتری برای آنها خواهید داشت که هر دو تجربیات عاطفی خود را با هم ادغام کنند و بتوانید راهحلهای جامعتر و عاشقانهتری را روی میز بیاورید، بنابراین باید به چیزها زمان و فضایی را که سزاوار آن هستند بدهید تا  مشکلات واقعی در روابط را به درستی حل کنید اگر احساس می کنیم چیزی فوق العاده شدید و بسیار قریب الوقوع است مشکلات واقعی معمولاً می توانند منتظر بمانند، این معمولاً به این دلیل است که سیستم های پرواز جنگنده ما وجود دارد و چیزی برای ما تحریک می شود، اما این جایی نیست که ما می خواهیم باشیم. حل مشکلات واقعی از آنجا جایی است که ما باید کمی تنش را کاهش دهیم، اطمینان حاصل کنیم که در مکالمات خود، زمانی که در آن حالت هستیم، فقط از یک ماشه به ماشه دیگر نمی پریم و بفهمیم که چگونه درگیری را بدون آن هدایت کنیمبدتر کردن اوضاع برای هر یک از طرفین درست است، این تنها چیزی است که امروز باید بگویم در مورد درگیری با فردی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد، در نظرات به من بگویید که چه فکری دارید و مثل همیشه دوستتان دارم، امیدوارم که قبول کنیدمواظب خود و یکدیگر باشید و من شما را به زودی دوباره اینجا خواهم دید [موسیقی] شما