به جدیدترین ویدیوی یوتیوب من خوش آمدید امروز دارم در مورد زخم مادر و آسیب دوران کودکی با دوست عزیزم همکار محترمم ریک بلدن صحبت می کنم که برخی از شما قبلاً می دانید زیرا من و ریک ویدیویی را با هم انجام داده ایم که ریک نه تنها مقدمه کتاب دوم من را نوشته است. سندرم آهنربای انسانی تله نرگس سیاره رمزگذاری شده، اما دوستی او در طول سال ها تأثیر عمیقی بر روی توسعه ایده های من و بهبودی شخصی من داشته است، به علاوه او فقط یک مرد واقعاً خوب است، بنابراین ریک خیلی خوشحال است که دوباره شما را خوب می بینم که خوب است.  تا شما را هم ببینم، اما قبل از شروع، می‌خواهم مردم بدانند که ریک، شاید یکی از بهترین مربی‌های زندگی است که من می‌شناسم و در آستین تگزاس تمرین می‌کند، او را بررسی کنید، ریک بلدن را آرام ببینید و در مورد کارهای او که من به ندرت آن را تأیید می‌کردم، مطلع شوید.  مربیان او نه تنها بهترین است، بلکه واقعاً دچار این آسیب های دلبستگی می شود یا اینکه چه چیزی در مورد آن بحث خواهیم کرد آنچه به آن زخم مادر می گویند اصطلاحی است که من شما به بینندگان می گویید زخم مادر چیست، همانطور که من همیشه به همه می گویم که من نیستم.  یک متخصص روان‌درمانی من یک پزشک نیستم، اساساً بر اساس تجربه زندگی خودم و تجربیات زندگی دیگران که مشاهده کرده‌ام و در اطراف آن بوده‌ام، سال‌های زیادی را در گروه‌های حمایتی با مردان دیگر گذرانده‌ام و به همین دلیل بوده‌ام. تجربه دست اول تماشای افراد به ظاهر مطالب درونی خود و کار کردن با آن و یاد می گیرید که چگونه آن را چارچوب بندی کنید تا بتوانند با آن به جلو حرکت کنند. این به شما این حس را می دهد که هویت شما چیست و چه کسی هستید بر اساس همه آنچه که احساس می کنید و درک می کنید و رفتارهای شما و غیره زیرا من در تجربه خود می دانم و فکر می کنم برای بسیاری از مردم چیزهایی که ما درست است. طبیعت ذاتی ما یا شخصیتی که با آن متولد شده ایم به نوعی محصول بسیاری از چیزهای اسرارآمیز است که در زیر سطح وجود دارد که اگر اصلاً از آن آگاه باشیم، واقعاً به طور کامل از آن آگاه نیستیم.  بخشی از این مجموعه، ترومای حل‌نشده شناسایی‌نشده است که از شرایط کودکی‌مان به بزرگسالی وارد می‌کنیم، هر چه که آن‌ها می‌بینیم جهان را بسیار شبیه به روشی که او با مشتریانش کار می‌کند و روشی که من با مشتریانم کار می‌کنم، همان است.  با لایه‌های لایه‌ای از توضیحات برای اینکه آنها هستند که ممکن است لزوماً آنها را نبینند یا ندانند، به ما بیایید، و نه تنها به آنها کمک می‌کنیم چیزهای نامرئی را ببینند، بلکه به آنها کمک می‌کنیم این نیروها را شناسایی کنند و در صورت امکان به آنها کمک کنیم تا آنها را حل کنند آنها را رها کنند و  من معتقدم این ایده زخم مادر که من واقعاً در مورد آن کنجکاو هستم و دوست دارم بیشتر در مورد آن صحبت کنید، نیروی اولیه ای است که مسئول ایجاد مشکلات روانی بزرگسالان است آسیب شناسی روانی بزرگسالان، خواه این اختلال شخصیت خودشیفته باشد. یا این یک همبستگی یا اختلال کمبود عشق به خود است و ما واقعاً نیازی به دانستن تمام کلمات دقیق نداریم، اما باید درک کنیم که این رویدادهای قبلی این روابط قبلی بسیار قوی با ایجاد این بزرگسالان آینده مرتبط بودند.  شخصیت من می خواهم بخوانم این تعریف که من از زخم مادر استفاده می کنم ممکن است به عنوان آسیبی به روان کودک در نظر گرفته شود که در برخی موارد ناشی از اختلال یا اختلال قابل توجه در رابطه با مادر و در نتیجه غیبت مادر است.  یا در دسترس نبودن به دلیل بیماری مرگ فرزندخواندگی یا سایر شرایطی که به طور چشمگیری کودک را از مادر جدا می کند، اما معمولاً زخم مادر مجموعه ای از آسیب های روانی کودک است که در طی سالیان متمادی اغلب در نتیجه اقدام مادر آگاهانه یا غیرمنتظره می باشد. زخمی شدن خودش یکی از شدیدترین انواع جراحت روانی زمانی اتفاق می افتد که کارکرد اصلی کودک در رابطه این است که مادر از آن برای رفع نیازهای خودشیفتگی خودش استفاده کند، حالا این یک تعریف کارآمد است که متعلق به خودم است که خودم به آن رسیدم. تجربه و بر اساس تجربیات من و خواندن تحقیق و مشاهده افراد دیگر این برای من مهم است راس به این دلیل است که می دانید من از یک موقعیت خانوادگی بسیار ناکارآمد با انواع بی توجهی ها و سوء استفاده ها و آسیب ها و انواع نارسایی ها بیرون آمدم.  از نظر تربیت پدرم این بود که پدرم عصبانی و دور و ترسناک بود، مادرم او را دیدم و او مرا شرطی کرد که او را خوب ببینم تا وارد بزرگسالی شوم و وقتی وارد 30 سالگی شدم، متوجه شدم که زندگی من  کاری را که در این خانه شروع کردم یا شروع کردم به انجام چند گروه مردانه و چند کار مردانه و بلافاصله پدرم مانند هدفی بود که می خواست تمام مشکلات را ایجاد کند، بنابراین من شروع کردم به چیزی که من آن را زخم پدرم می نامم. مکانی راحت برای شروع به نظر من در فرهنگ ما مکانی بسیار راحت است که هرکسی شروع به کار کند، زیرا نوجوانی با پدر کار بی خطری برای انجام دادن است، اما من دوست دارم اضافه کنم که اگر ما دو والدین داشته باشیم و به همین ترتیب چه کاری انجام دهیم.  صحبت مجدد در مورد ترومای دلبستگی است بله شما دو والدین در نقش خود دارید. اصطلاحی که استفاده می کنم این است که یک خودشیفته بیمارگونه و SLD یا والد وابسته به هم وجود دارد و ترکیبی از نیروها به شدت به فرزندان آنها آسیب می زند. من هستم.  حدس می‌زنم یا پیشنهاد می‌کنم دلیل اینکه خیلی‌ها در ابتدا درباره زخم پدر صحبت می‌کنند، راحت‌تر صحبت کردن در مورد فردی است که به شما پرخاشگر بوده است، و اینکه آسیب‌رسانی به شما آشکار است و به راحتی می‌توانید تشخیص دهید که چه جنبه‌هایی برای شروع کار افراد وجود دارد.  صحبت کردن در مورد زخم پدر قبل از اینکه به زخم مادر برسند، فکر می‌کنم یک پاسخ غریزی و همچنین یک پاسخ شرطی فرهنگی وجود دارد که مادران باید محافظت شوند، بنابراین برای شما و تجربه شخصی شما، بله، همینطور است.  آیا سفر شخصی شماست سفر بهبودی شما این بود که در مورد زخم پدرتان صحبت کنید نه فقط در مورد آن صحبت کنید بلکه در واقع فعالانه در مورد آن بنویسید آیا می دانید همانطور که گفتید کار آزادسازی عاطفی انجام دهید صحبت در مورد آن واقعاً روی آن تمرکز کنید واقعاً وارد شوید  می دانی در زمانی به او بگو که من باید از سیستم خانواده جدا شوم تا بتوانم شفا پیدا کنم و باشم و زنده بمانم و من نامه ای به پدرم و مادرم نوشتم که نامه به پدرم درست مثل این بود که می دانی هی من.  به اندازه کافی از تو این کار را انجام دادی من فکر می کردم همه این کارها را انجام دادی مادرم مثل هی مامان می دانستی در مورد هم وابستگی دوستانه بود، هنوز هم از او محافظت می کنی و به نظر می رسد که حتی حواسش به او نیست  تأثیر بدخیم یا مضر بر روان در حال ظهور شما به عنوان یک کودک کاملاً و کاملاً تمایلی به رفتن به آنجا نداشتید و چیزی که باعث شد در را به روی من باز کند زمانی بود که چندین بار شکست در رابطه داشتم و می‌دانم که این یک رابطه درست مشارکتی بود.  شکست یک سرمایه گذاری مشترک است، نتیجه این نیست که یک نفر بد است و یک نفر خوب است، باعث شد مفهوم خود را از نحوه رفتار والدینم بررسی کنم که تأثیر آنها چه بوده است و غیره و غیره و این شروع به باز کردن در کرد و در واقع چه چیزی وقتی کار شماره یک بود، واقعاً در را به روی مادر باز کرد، فکر می‌کنم کار پدرم به سطحی رسید که خیلی از مسائل مراقبت و حل شد و آنقدرها هم داغ نبود و من فکر می‌کردم چرا هنوز در کارم مشکل دارم.  زندگی شما می دانید چه اتفاقی می افتد و سپس من شروع به دیدن چند رویا کردم و به دنبال مشاوری رفتم که به انجام کارهای رویایی کمک می کند. مادر درست است و او به آرامی در طول رویاها به او اشاره می کرد خوب نظر شما در مورد نحوه ظاهر شدن مادرتان در این خواب چیست. آن عواملی که من فقط فهرست کردم و همچنین راس، متوجه احساسی شدم که بعد از صحبت تلفنی با مادرم نه فقط بلافاصله بعد از آن، بلکه برای روزها بعد از آن، در فضای بسیار بدی قرار می‌گرفتم و نسبت به خودم احساس بی مهری می‌کردم. احساس ناامیدی شدیدی داشتم و بعد متوجه شدم که وقتی داشتم با او صحبت می‌کردم چقدر ناامید و عصبانی بودم، بنابراین در نهایت شما می‌دانید که این مرز بین آنچه که خودآگاه و ناخودآگاه است، در این بخش از زندگی من پایین و پایین می‌رود.  و تا جایی که چیزهایی که ناخودآگاه بودند، اکنون از آن آگاه بودم، بنابراین می‌دانستم چیزی در اینجا وجود دارد که باید به این دلیل توجه کنم که مشتریان من از یکی از والدین خود محافظت کنند و در مورد این بحث ما می‌گوییم مادر به این دلیل است که فکر می‌کنم این یک عملکرد ذاتی تقریباً تعیین‌شده از نظر زیست‌شناسی است که کودک باید باور کند که دوست‌داشتنی یا دوست‌داشتنی است و در غیاب محبت هر دو والدین، فردی را که قرار است خیال‌پردازی کنند به عنوان موجود انتخاب می‌کند.  مادر دوست داشتنی بله و آن یکی در مورد این بحث است، مادر mm-hm و من اغلب با SLDS خود وارد این گفتگو می شویم زیرا آنها مادر همبسته خود را تجلیل کردند و در این مورد ممکن است پدرشان باشد اما آنها می خواهند  خوب بگوییم او از ما مراقبت کرد یا او از ما مراقبت کرد، او ما را به بازی های بیسبال ما برد، ما را در رسیتال رقص برد.  آنها می توانند تصور خیالی ایده آل خود را از مادرشان به گونه ای قرار دهند که مجبور نباشند یا مجبور نباشند واقعاً به یاد بیاورند که چه اتفاقی افتاده است که مادر یا پدر بوده است، اما مادر SLD خودشیفته بیش از فرزندانی است که از شوهرش پدر محافظت کرده است.  همانطور که همه SLDS انجام می دهند، آنها برای برآورده کردن نیازهای خودشیفته شریک زندگی خود هر کاری می کنند و هر کاری که می توانند انجام دهند، خودشان را از دست می دهند و بچه ها گم می شوند، بچه ها یا از طریق سوء استفاده از غفلت گم می شوند یا صرفاً در مشاهده دیوانگی که فرضیه من است. دوست دارم نظر شما را در مورد آن بشنوم برای حفظ این فانتزی که حداقل یک نفر آنها را دوست داشته است، آنها باید این نقش فانتزی مادر مهربان را زنده نگه دارند یا باید با واقعیت تلخ روبرو شوند که گویی هر دو  والدین آنها حتی والدین SLD دوست داشتنی آنها شریک بودند و از برخی جهات به همان اندازه مسئول بودند که فکر می کنم حق با شماست و چیزی که من به آن اضافه می کنم همان نقل قولی از جان سارنو است که دفعه قبل به اشتراک گذاشتم.  این است که دلیل اینکه چیزهای دوران کودکی فاکتورهایی هستند زیرا ناخودآگاه هیچ حسی از زمان ندارد و سطحی ندارد که شما در مورد آن صحبت می کنید، اگر شما در مورد آن صحبت می کنید مانند یک بزرگسال 45 ساله که با این واقعیت گفت که بله، آن پدر و مادری که من ستایش کردم، نبود.  واقعاً خیلی خوب هستند و آنها در واقع بخشی از مشکل هستند، جایی در آنجا کودکی وجود دارد که از احتمال از دست دادن یکی از والدین خوب وحشت می کند و هیچ حقی ندارد، فکر می کنم وقتی در مورد نیروها صحبت می کنید فکر می کنم من فکر می کنم  این که شما آن کودکی را می شناسید که در زمان گیر کرده است و معتقد است که من هنوز به این شخص نیاز دارم، آره و این همان نیرویی است که من به آنها می گویم. ترومای دلبستگی به خاطر یکی از مادر و پدر یا زخم ترکیبی که آن را در درون خود حمل می کنید، اما باید به نوعی آن را به خاطر بسپارید زیرا به یاد می آورید تا بفهمید که چقدر بی اهمیت بوده است که چقدر راحت نادیده گرفته شده و به شما صدمه نمی زند و نه  حتی مادر یا والدین SLD از شما محافظت کنند، بنابراین ما واقعیت را نادیده می گیریم تا بتوانیم این روایت را حفظ کنیم که به ما این باور دروغین را می دهد که ما چیز خوبی داشتیم و من و من می خواهیم فعلاً به دلیل آن قسمت از آن نخوریم.  ما که هنوز در زمان گیر کرده ایم توضیح دهید که بهتر می دانید در کاری که من با مردم انجام می دهم یکی از کارهایی که سعی می کنم به مردم کمک کنم این است که جنبه هایی از خودشان را که در طول مسیر گم شده اند شناسایی و بازیابی کنند. مال من است به گونه ای که من از چیزها در ادراکم تصور می کنم و آنچه مشاهده کرده ام، شما می دانید که ما فکر می کنیم می دانید که من 61 ساله هستم و فکر می کنم همیشه 61 ساله هستم و این تمام چیزی است که در یک کودک پنج ساله در حال وقوع است.  در آنجا یک کودک سه ساله وجود دارد، یک کودک ده ساله وجود دارد یک کودک چهارده ساله و شما می دانید که آنها همچنان برنامه های ناتمام خود را دارند و بنابراین شما یکی از کارهایی که من سعی می کنم با مردم انجام دهم را می دانید.  این است که به آنها کمک کنید که می دانید بیایید بیایید آن 14 ساله را شناسایی کنیم و بیایید یک گفتگو ایجاد کنیم به شما کمک کنیم با آن قسمت از خودتان گفتگو کنید تا بتوانید یاد بگیرید و بفهمید که چه چیزی محقق نشده است چه چیزی حل نشده است زیرا این یکی از موارد است.  چیزهایی که در حال حاضر شما را هدایت می کنند و این یکی از چیزهایی است که در حال حاضر برای شما مشکل ایجاد می کند زیرا شما یک کودک 14 ساله دارید حضور پرقدرت است و اگر در درون خود یک نوجوان 14 ساله ناراضی دارید که در حال حمل آن هستید و  این حضور در زندگی شما در حال حاضر و در زمان واقعی خود را نشان می دهد، بسیار جالب است و ما زیاد صحبت می کنیم، اما برای ما غیرممکن است که در مورد هر کاری که انجام می دهیم و واقعاً فکر می کنیم به جز آنچه شما هستید صحبت کنیم.  یادآوری من و بینندگان ما این است که ما در طرز فکر خود بسیار همسو هستیم زیرا رویکرد نظری و عملی من حل اختلال کمبود عشق به خود و بدست آوردن خود فراوانی است به این معنی است که درک کنیم که ناشی از آسیب دلبستگی است و تروما از حافظه ما جدا شده است و در جایی که سرکوب می شود از آن جدا می شود و بنابراین در زمان آسیب سرکوب می شود و به همین دلیل تماس می گیرم ببخشید به مشتریانم توضیح دادم که ما کودک آسیب دیده خود را درون خود حمل می کنیم و او و او هستند.  همیشه آنجاست، اگر گاهی اوقات در زمان ممکن به او وصل شویم، به سختی می‌توانیم به او وصل شویم، و این دلیلی است برای اینکه چرا من این استراحت‌های فشرده آخر هفته یا عقب‌نشینی‌های سه روزه را دارم، هدف کلی این است که از طریق بی‌شمار و ترکیبی انجام دهم. تجربیات رویکردهای فعالیت ها ارتباطی با آن کودکی است که شما در مورد آن صحبت می کنید و واقعاً در حال اجرای برنامه است که آنها واقعاً نمی شناسند و چیز دیگری که می خواهم به طور خاص در مورد این موضوع رحم مادر بگویم این است که شما می دانید و  قبلاً به نوعی به این اشاره کردیم، مردم اغلب احساس می کنند که از مادرانشان محافظت می کنند، فقط نمی خواهند به آنجا بروند زیرا نمی خواهم به او آسیب برسانم، نمی خواهم احساسات او را جریحه دار کنم که باید مراقبش باشم.  او می‌دانی که این یک چیز کلاسیک است با بچه‌هایی که اصطلاح پدر و مادر بوده‌اند، اگر می‌دانم از سنین پایین می‌دانم که مادرم نیاز دارد که فقط یک ثانیه مراقب او باشم، اجازه دهید به من توضیح دهم  بینندگان ما یک والدین کودکی است که به طور آشکار یا منفعل مجبور می شود بالغ شود و مسئولیت های بزرگسالی را بر عهده بگیرد تا در واقع خود والدین یا خواهر و برادرشان را با نیروی غیرطبیعی که عواقب بسیار وخیم و مضری بر رشد روانی آنها دارد، تربیت کند.  زیرا کودکی وجود دارد که شما باید پدر و مادری باشید که باید والدین را دریافت کنید، اما اگر کودکی با والدین بودن امنیت و شاید عشق و توجه پیدا کند، باید از دنیای عادی کودک خود جدا شود و دنیای یک بزرگسال را بپذیرد.  و این غیرطبیعی است و باعث مشکلات روانی بزرگسالان می شود بله، بله، و بنابراین این مانع دیگری برای ورود به رحم مادر و نگاه کردن به رحم مادر به هر میزانی است که مردم فکر می کنند به مادران خود لطف می کنند یا به دنبال آنها هستند. انجام ندادن این کار من می گویم آنها اشتباه می کنند زیرا و من به طور خاص در مورد مورد خودم صحبت خواهم کرد. که ما آدم‌های جداگانه‌ای بودیم و راستش راس من هرگز این را به تو نگفته‌ام، اما یک لحظه کلیدی در شکستن آن، خواندن برخی از مطالب شما بود، آه، من آن را پیدا می‌کنم، پس درست متوجه شدم، خب  آیا چیزی داشتید که علت وابستگی و خودشیفتگی چگونه و چرا باشد و من در ژانویه 2016 با آن مطالب برخورد کردم و فکر می کنم در ژانویه 2016 بود و من قبلاً حدود شش هفته بودم شاید واقعاً عمیقاً به این چیزهای رحم مادر وارد کار شده بودم. غم و اندوه در آنجا آنقدر غم و اندوه بود که من قبلاً هرگز نتوانسته بودم به آن نزدیک شوم و می دانید که کار غم برای من سخت است ، برای بسیاری از افراد سخت است زیرا من مجبور شدم برای رسیدن به آنجا به سختی در زندگی ام تحت فشار قرار بگیرم ، اما  نکته این است که وقتی مطالب آن ویدیوی یوتیوب را دیدم، نمایش اسلایدی که شما داشتید به اشتراک می‌گذاشتید، چیزی را در من تغییر داد و به طور خاص به یاد دارم که برای قدم زدن در امتداد پارک داخل مسیر پایین خیابان بیرون رفتم و من  به خدا قسم مثل این بود که مردم یکدفعه در مورد یک تجلیل صحبت می کردند، مادرم به من برخورد کرد و من آدم های جدا هستم درست این است که جالب است من مسئول احساسات او نیستم، من مسئول آنچه برای او اتفاق می افتد نیستم، بدتر از آن می توانم حتی با کلمات بیانش روشنفکرانه نبود، یکی از آن تمام بدن ها بود که ناگهان متوجه شدم کامل بود، کامل بود و همه چیز را برای من تغییر داد و این یک مورد بود که من این کار را نکردم.  حتی آنچه را که نمی‌دانستم درست می‌دانستم، نمی‌دانستم که این اتفاق در حال وقوع است، نمی‌دانستم که در سن 58 یا 59 سالگی هیچ تجربه‌ای از خودم به‌عنوان یک فرد جدا نداشتم که شما ابتدا می‌شناسید. همه از شما متشکرم برای اینکه چنین چیزهای شیرین و مهربانی را در مورد کار من گفتید، اما به نظر من جذاب است زیرا تجربه شما چیزی است که من سعی می کنم هدفمند در رابطه روان درمانی انجام دهم، سعی کنید خاطراتی را در احساسات در مورد آنچه که تا قبل از آن انجام شده است، ایجاد کنم.  یک لحظه در زمان و در آن لحظه غیرقابل قبول بود من سعی می کنم به افراد کمک کنم تا به اندازه کافی سالم شوند تا بتوانند درد را به خاطر بسپارند و همیشه این را می گویم.  تا در نهایت به خود اجازه دهند تا با غم و اندوه وحشتناک و خاطرات سوء استفاده و غفلت کنار بیایند، بنابراین در مورد شما من در وبینار بودم که آن وبینار چه چیزی نامیده می شد، آن را دوباره علت وابستگی و خودشیفتگی نامیدند که چگونه و چرا و این در  یوتیوب که تأثیر برداشتن این مطالب فراموش شده سرکوب شده جدا شده و ارائه آن را داشت و من معتقدم به این دلیل است که شما به اندازه کافی آماده و سالم بودید تا در نهایت با درد واقعیت مادرتان کنار بیایید، آیا اساساً به طور استعاری موافقم که راهم را باز کرده بودم.  به سمت در و این کلید باز کردن در بود و بعد از اینکه از آستانه عبور کردم چندین اتفاق افتاد، نفس بیشتری در مورد سایر روابطم در خانواده انجام دادم و متوجه شدم که دلیل اینکه اکنون به آن مطالب دسترسی دارم این است که  مادرم در حال حاضر دروازه بان عاطفی بود، زمانی که من می توانستم تصمیم بگیرم، سپس همه چیزهای دیگر به نتیجه رسیدند، این نکته واقعا عالی در تجربه من در مورد این است که رابطه من با مادرم در حال حاضر بسیار بهتر از همیشه است زیرا من این کار را نمی کنم.  دوباره جدا شدم من هرگز جدایی روانی از مادرم انجام نداده بودم، بنابراین اکنون ما دو نفر را به عنوان انسان های جدا از هم می بینم. کسی که می خواستم او همان جایی باشد که خواهد بود و این فقط این است که به طرز باورنکردنی رهایی بخش است، غم و اندوهی در آن وجود دارد و من هم باید غصه می خوردم، اما تا حدودی هنوز ادامه دارد و شاید همیشه خواهد بود، اما نکته اینجاست که من نبودم  با انجام ندادن آن کاری که نبودم به او لطفی نکردم، فکر می‌کردم بخشی از وجودم است و فکر می‌کنم اوه دارم از او محافظت می‌کنم، اما واقعیت این بود که من داشتم بدترین کاری را که می‌توانی با کسی انجام می‌دادم انجام می‌دادم که اجازه نمی‌دهد.  آن‌ها همان چیزی باشند که هستند بله و آنچه من پیشنهاد می‌کنم این است که مادر شما و سلامتی او تأثیری در این تصمیم ندارند زیرا شما به نوعی در جایی بودید که با گاز روشن شدید نفس نفس می‌زدید اجازه دهید وفاداری شما و محافظت از مادرتان نباشد.  فقط این روایت را به شما تضمین می کرد که شما این پدر و مادر مهربان را دارید، اما همچنین از شما می خواست که به هر قیمتی آسیبی که و هزینه غافل ماندن از نیروهای واقعی و تأثیر واقعی خودخواهی مادرتان را انکار کنید، بله و بنابراین شما هستید.  نه تنها آماده رویارویی با حقیقت هستند، بلکه به نوعی برای شکستن همزیستی روانی نیز آماده هستند، زیرا اگر همزیستی و زایمان را درک کنیم، بند ناف کودک به عروق مادر وصل می شود و آنها خون مشترک دارند و از یک بدن هستند.  از نظر روان‌شناختی، شما آنقدر قوی شدید که بفهمید که اینطور نیست و هیچ‌وقت محیطی برای شما خوب نبوده است که به شما غذا نمی‌دهد یا به شما می‌دهد، او شما را در یک لحظه ظهور در لحظه‌ی زندگی شما از بین می‌برد.  با درک اینکه می‌دانی باید رها شوی و به این دلیل که فقط این پسر خوب هستی و می‌دانم هدفت این نیست که از دست کسی عصبانی نباشی، فقط می‌خواستی بهتر شوی تا بتوانی  همدلی خودتان به نظر می رسد اجازه دهید مادرتان همان آدم شکسته ای باشد که بود، اما فقط به خاطر این واقعیت که در انکار خود در تصویر بزرگتر برای من و شاید برای دیگران مورد ظلم خاطرات سرکوب شده خود قرار نگرفتید سپاسگزار باشید.  مردم این است که می دانید مدل صمیمیت من این بود که من خودم را قربانی می کردم بله شخص دیگری و شما در موقعیت های دیگری قرار می گرفتید که به محل کار سفارش می دادید.  نه تنها تعریف رابطه ای که با او داشتم را تغییر دادم، بلکه تعریف رابطه ای را که با همه افراد در دنیای ما و با خودم دارم تغییر دادم و این اولین کاری است که می خواهم با مردم انجام دهم وقتی مربیگری می کنم  برای کمک به آنها برای تغییر الگوی روابط خود با خودشان بیشتر توضیح دهند که این جذاب است و اما باید بگویم که جذاب است زیرا ما به موازات بسیاری از جهات این کار را متفاوت انجام می دهیم و تکنیک ها و پیشینه متفاوتی داریم اما من عاشق شنیدن توضیح شما هستم.  چون نه تنها کاری را که انجام می دهم تقویت می کند، بلکه درک خودم را در مورد اینکه چگونه می توان مسائل را از منظر دیگری حل کرد، باز می کند. و در مورد مشتریانی که من با آنها کار می کنم در این ایده از شما می دانید - چه نسخه ای از اینکه فکر می کنید چه کسی هستید ذاتی است و چه نسبتی از افرادی که فکر می کنید هستید به دلیل شرطی کردن mmm شرطی کردن افراد دیگر است چه در خانه باشد یا چه  در مدرسه و فرهنگی که بر شما اعمال می‌شود یا شرطی‌هایی که به خودتان می‌دهید، زیرا احساس می‌کردید که این بهترین گزینه برای من برای زنده ماندن و پیشرفت در این مرحله از زندگی‌ام در این شرایط است، بنابراین وقتی در رابطه شما با خودتان در مورد درو کردن صحبت می‌کنم. منظور من این است که بیایید آن الگوهای رفتار ادراک اعتقادی را در عمل بررسی کنیم که منجر به شخصی می شود که فکر می کنید شما هستید و تا چه حد واقعاً شما هستید و تا چه اندازه می توانید آن چیزی را بررسی و اصلاح کنید تا در زندگی شما موثرتر است و به طوری که شما رابطه مثبت تری با خودتان داشته باشید زیرا این تنها رابطه ای است که ما در طول زندگی داریم و می توانیم روی آن حساب کنیم و اگر آن رابطه درست نیست، در تمام روابط دیگر نیز منتشر خواهد شد. ما خیلی بچه ها داریم به همین دلیل است که من دوست دارم با ریک ویدیو بسازم و می دانم که به زودی تعطیل می شویم اما لازم نیست بگویم این پسر عالی است فقط باید به او گوش کنید او روان درمانگر نیست او کاری را که من انجام می دهم انجام نمی دهد  انجام دهد اما او کاری را انجام می دهد که به همان اندازه مهم است که به همان اندازه تاثیرگذار است و به آن می رسد و به آن می رسد زیرا به طور واقعی آن را از سفر خودش و کار خودش می فهمد، بنابراین قبل از اینکه این موضوع را به پایان برسانم ریک، فقط می خواهم ابتدا بگویم  از شما برای یک مرد بزرگ سپاسگزارم و نمی توانم به اندازه کافی از شما تشکر کنم و اینکه چگونه بر بهبود شخصی من در زندگی من تأثیر گذاشتید و اکنون این یک توپ منحنی است که برای آن آماده هستید، می توانید شعری را که در مورد آن صحبت کردیم بخوانید و می توانیم بپرسیم که این یک  شعری که در حالی که در حال انتقال به رحم مادرم بودم و به آن نزدیک می‌شدم، سرودم قبل از تجربه‌ای است که در مورد آن صحبت کردم که در آن رهایی بزرگ داشتم و فهمیدم که ما از هم جدا هستیم و این همان چیزهای زیادی است که  فکر می کنم راس و من قبلاً در طول این بحث گفته ایم این شعر به نام غم است من به خودم اجازه نمی دهم احساس کنم هرگز غصه نخورده ام اولین عشقم را کسی که مرا به اینجا آورد هرگز برای از دست دادنش گریه نکرد هرگز اشکی نریخت.  به خودم اجازه نمی دهم برای او احساس کنم جهان خودش را در درون من اشغال می کند فرهنگ خودش را دارد تاریخ خودش زبان خودش فیزیک خودش خودش را به طور خودکار بازسازی می کند و مکرراً در دنیای بیرون غمی که به خودم اجازه نمی دهم برای او احساس کنم اسطوره ای حماسی است  کهکشان راه شیری بسیار زیاد است اما در جایی دور از درون من گم شده است مانند یک کشتی ارواح با قطب نما شکسته که در دایره های بی پایان در مه غلیظ سفر می کند غمی که نمی گذارم برای او احساس کنم در امنیت دفن شده است.  از دندان هایم استفاده می کنم تا تمام حفره هایی را که او در روانم باقی مانده است ببندم، اما درد مدام بیرون می زند غمی که به خودم اجازه نمی دهم نسبت به او احساس کنم عمیق است و ترسناک است، هیولای زیر تخت کوسه است که شناگر را تعقیب می کند. قاتل منتظر در کوچه ای تاریک، درخت هیدرا است با سرهایی برای برگ ها و ریشه های درهم که مانند شکاف هایی در قلب جنینی من است، قبول دارم که به خودم اجازه نمی دهم او را احساس کنم که او در بالای برج قلعه با یک پل متحرک حبس شده است.  دروازه ای که توسط یک نوزاد محافظت می شود، او با جانش از دروازه دریاچه محافظت می کند زیرا می داند که ورود من به برج غم و اندوه بی احساس به معنای پایان اوست و او متقاعد شده است که نمی تواند بدون او زندگی کند و نمی خواهد که این عالی است.  خیلی عالی، خدای من، پس می‌توانیم به مردم بگوییم که چگونه با شما در تماس باشند، بله، وب‌سایت میراث من ریک بلدن آرام Rossum اینترنت است که قبلاً دارای این است که آرشیو کامل همه آثار نوشته شده با کلمه پادکست کار ویدیویی و غیره است.  چهارم که من در دسترس دارم اگر به مربیگری علاقه دارید سایت مربیگری من ارزش ایجاد آرامش مربیگری را ندارد و من یک جلسه کشف رایگان 30 دقیقه ای ارائه می کنم که به شما این فرصت را می دهد تا کمی در مورد وضعیت خود به من بگویید و من یک جلسه دیگر دارم.  سایتی که اکنون به نام «مردان و زخم مادر» نامیده می‌شود و این مجموعه‌ای از تمام نوشته‌های من است که مربوط به موضوع زخم مادر است، همچنین ویدیوها و پادکست‌ها و همچنین کارهای دیگری که در وب جستجو کرده‌ام تا درباره آن موضوع پیدا کنم.  به طور خاص به مردان اختصاص دارد، اما منحصر به زنان نیست، زیرا بسیاری از مطالب به خاطر تجربه خودشان یا این واقعیت که آنها دوست پسر یا شوهر دارند که ممکن است سعی در درک آنها داشته باشند، در بین زنان طنین انداز می شود. ممنون که آمدید و به ریک و من گوش دادید [موسیقی] [ موسیقی] [ موسیقی] [موسیقی] [موسیقی]