سلام به همگی.  امروز می خواهیم در مورد ترس از صمیمیت صحبت کنیم.  از کجا می آید و چه کمکی می توانیم انجام دهیم؟ (موسیقی مقدمه) بنابراین همانطور که گفتم امروز در مورد ترس از صمیمیت صحبت خواهیم کرد. بسیاری از شما تماس گرفته‌اید و پرسیده‌اید که آیا در این مورد صحبت خواهم کرد و می‌دانم که در فضای مجازی درباره ترس از صمیمیت که مربوط به فوبیای اجتماعی یا اضطراب‌های مختلف است، صحبت‌ها و گپ‌های زیادی وجود دارد، اما فکر می‌کنم برای ما مهم‌تر است که در واقع  به این فکر کنید که ترس از صمیمیت از کجا نشأت می‌گیرد تا بتوانیم در درمان یا به صورت فردی روی خودمان کار کنیم و به بهبود روابطمان کمک کنیم. اول از همه، من فقط می خواهم این را بگویم اگر بیرون هستید و با کسی در ارتباط هستید که ترس از صمیمیت دارد و می بینید که او اغلب شما را به تعویق می اندازد یا شاید آنقدر که شما نیاز دارید به شما توجه نمی کند. احساس نکنید آنطور که شما می خواهید از نظر عاطفی در دسترس هستند. بدانید که این همیشه به این معنی نیست که آنها اهمیتی نمی دهند. اغلب افرادی که با ترس از صمیمیت دست و پنجه نرم می‌کنند، فکر می‌کنند که به اندازه‌ای که احتمالاً نیاز دارید به شما توجه می‌کنند و از نظر عاطفی به همان اندازه که می‌خواهند در دسترس هستند. زیرا درک "مقدار طبیعی این مقدار" برای آنها واقعا دشوار است و احساس می کنند هر کاری که می توانند انجام می دهند. اکنون باور من این است که ترس از صمیمیت ناشی از نداشتن دلبستگی ایمن است. اکنون، می‌دانم که در گذشته در مورد این موضوع صحبت کرده‌ام، اما صرفاً برای تازه کردن حافظه‌تان، دلبستگی ایمن وقتی شکل می‌گیرد که ما نوزاد یا بچه کوچک هستیم، هر زمان که ابراز نارضایتی می‌کنیم یا ناراحت می‌شویم یا ممکن است چیزی به ما آسیب بزند، والدین می‌آیند.  در، ما را آرام می کند، به ما اطلاع می دهد که احساسات ما خوب است.  احساس ما طبیعی است. این احساس را به ما القا می کند، مانند اعتبار بسیار زیادی است. و ما احساس مراقبت و آرامش می کنیم. اینگونه است که ما یک پیوست امن تشکیل می دهیم. یک دلبستگی ناایمن یا چیزی که ما به آن می گوییم، و آن را یادداشت کردم زیرا همیشه فراموش می کنم، نوع اجتنابی یا رد کننده یا دلبستگی واکنشی زمانی است که گریه می کنیم یا ابراز نارضایتی می کنیم و یکی از والدین ظاهر نمی شود. آنها در اطراف نیستند یا انگار اوه، او آن را فریاد خواهد زد. یا ما یک نوع والدین کاملاً خفه کننده داشتیم که آنها همه در مورد آن هستند و خیلی نگران احساس ما هستند. و این اضطراب افزایش می یابد و در هر صورت، هر دو حالت افراطی یک دلبستگی ناایمن ایجاد می کند. اکنون دلیلی که معتقدم این امر منجر به ترس از صمیمیت می شود این است که بسیاری از افراد با این فکر بزرگ می شوند که احساساتی که احساس می کنند خوب نیستند. یا A.) هیچ کس قرار نیست به کمک ما بیاید.  شاید ما این را درست می کنیم. شاید من حق ندارم چنین احساسی داشته باشم یا اگر در حال خفه شدن هستیم، ممکن است فکر کنیم "اوه، من بیش از حد آن شخص را سنگین می کنم." اگر آنچه را که واقعاً اتفاق می‌افتد بیان کنم، خیلی استرس‌زا خواهد بود.» و بنابراین تنها راه مطمئن این است که هیچ یک از آن احساسات را احساس نکنیم، بنابراین آنها را عمیقاً در خودمان می‌چسبانیم و آن را دور می‌زنیم و امیدواریم که از بین برود. و بعد از آن زمانی که ما بزرگسال هستیم، حتی ممکن است ترسناک باشد که چیزها را در نظر بگیریم و آن احساسات را رها کنیم. زیرا اگر به آن فکر کنید، تمام تجربیات ما خوب نبوده است. و می تواند باعث شود ما احساس آسیب پذیری زیادی کنیم و متعجب شویم که چه چیزی داریم.  آیا قرار است کسی کاملاً ما را رها کند، زیرا این یک زخم عمیق دیگر خواهد بود درست است؟ یا قرار است کسی ترسیده شود و اوضاع را برای ما بدتر کند و بعد نگران چیزی باشیم که داریم؟  این کار را با آنها انجام دادیم، و سپس در نهایت ما هم از این کار عصبانی می شویم. و بنابراین می توانید ببینید که چگونه می تواند واقعاً ترسناک باشد که از داشتن یک وابستگی ناایمن به تلاش برای یادگیری نحوه بیان درست احساسات بپردازید. اما نگران نباشید که می توانید اکنون قبل از اینکه به راه‌هایی بپردازم که می‌توانیم آن را برطرف کنیم، می‌خواهم به این واقعیت بپردازم که آنهایی از ما که واقعاً با ترس از صمیمیت دست و پنجه نرم می‌کنیم معمولاً نمی‌دانیم که این کار را می‌کنیم. معمولاً از طریق کار و روابط کاری ظاهر می شود، زیرا ما مجبور به کار هستیم. ما باید قبض هایمان را بپردازیم، درست است؟ و بنابراین ما مجبور به ایجاد روابط با مردم هستیم و ممکن است این موقعیت ها پیش بیاید. جایی که ممکن است در پایان درمان یا صحبت با شخص دیگری مانند آنچه اتفاق افتاده است، بمانیم؟ یا در روابط عاشقانه. و بنابراین معمولاً مدتی طول می کشد تا حتی متوجه شویم این چیزی است که ما با آن مبارزه می کنیم. خب حالا بیایید به نحوه رفع آن بپردازیم، و من پنج راه دارم. اولین مورد درمان CBT یا DBT است. اکنون قبل از اینکه به پنج راه حل آن بپردازیم، بدانید که درمان CBT و DBT بهترین هستند. اکنون بیشترین تحقیقات در مورد CBT وجود دارد، بنابراین اگر خودتان به جستجو بپردازید، متوجه خواهید شد که آنها CBT را توصیه می کنند، اما از آنجا که من یک درمانگر DBT نیز هستم، همپوشانی زیادی با روش هایی پیدا کردم که می توانم به درمان آن کمک کنم.  تمرین من و بنابراین من فکر می کنم که CBT و DBT هر دو می توانند مفید باشند. اکنون اولین راهی که می‌توانیم به رفع آن کمک کنیم، تمرین بیان احساسمان است. می دانم که واقعاً سخت و دشوار به نظر می رسد، اما به جای اینکه فقط بگویید "اوه، من خوبم، نگران نباشید. من خوب خواهم شد. نه. من خوب هستم."  من سعی می کنم همه چیز را پاک کنم. اگر به جای آن بگوییم "آره، الان واقعاً احساس ناراحتی می کنم. یک دقیقه به من فرصت دهید." و سپس زمان می‌گذاریم تا به نوعی از حالت فشرده خارج شویم. شاید با خودمان چک کنیم. شاید ما روی پیوند در توضیحات کلیک کنیم، و این چرخ احساسات شگفت انگیز را پیدا کنیم. و یک یا دو مورد از آن احساسات را برجسته می کنیم، و برمی گردیم و می گوییم "می دانی که من واقعاً احساس عصبانیت می کنم، اما فکر می کنم احساس عصبانیت می کنم زیرا واقعاً احساس می کنم واقعاً صدمه دیده ام." این عالی خواهد بود. و تمرین برقراری ارتباط با احساساتمان اولین قدم برای کمک به ترس از صمیمیت است. و این در واقع به مورد دوم می‌رود، زیرا من قبلاً به نوعی در مورد آن صحبت کرده‌ام اما از برگه‌های احساس استفاده کردم. من از مشتریانم می‌خواهم که حداقل دو بار در روز این کار را انجام دهند، می‌دانم که خیلی به نظر می‌رسد، اما تمام احساساتی را که در واقع هر روز در سر شما می‌گذرد یا بدنتان را تصور کنید که به نوعی سعی می‌کنید نادیده بگیرید. تعجب خواهید کرد که چقدر احساسات و عواطف دارید. و بنابراین من از این نمودارهای احساسات برای مشتریانم استفاده می کنم، بنابراین آنها می توانند یک بار در صبح و یک بار در عصر دور آنها حلقه بزنند. به طوری که ما بتوانیم وضعیت آنها را پیگیری کنیم و من شما را تشویق می کنم که همین کار را انجام دهید. همانطور که گفتم یک لینک در توضیحات وجود دارد. اکنون سومین راه برای کمک به تمرین خواندن احساسات بر روی دیگران است. بسیاری از افرادی که با آنها صحبت کرده ام و با ترس از صمیمیت دست و پنجه نرم می کنند، برای خواندن افراد دیگر مشکل دارند. و دانستن اینکه چه زمانی افراد دیگر ناراحت هستند، زیرا ممکن است برخی افراد بیرون نیایند و مستقیماً آن را به ما نگویند. ممکن است برای خواندن آن بر روی زبان بدن و صورتشان مشکل داشته باشیم. بنابراین، من شما را تشویق می‌کنم که یک دوست، یکی از اعضای خانواده، و یکی از عزیزان مورد اعتماد داشته باشید که می‌توانید در حین تمرین از او بپرید. بنابراین وقتی با دوستان و اعضای خانواده دیگر ملاقات می کنید، شاید بعد از آن به آنها بگویید: "هی. من این احساس را داشتم که آنها واقعاً اوقات خوبی را سپری می کنند و به خوبی پیش می روند. آیا این درست است؟" یا شاید "او کمی پریشان و پراکنده به نظر می رسید، مثل اینکه واقعاً سرش شلوغ بود. آیا حق با آن است؟" و چک کردن با آنها، زیرا هرچه بیشتر تمرین کنیم، بهتر می‌شویم و سریع‌تر می‌توانیم احساسات افراد را بخوانیم و مطمئن شویم که بهترین کار را برای حمایت از آنها انجام می‌دهیم. زیرا هرچه بیشتر این را تمرین کنیم، بهتر می‌شویم و سریع‌تر می‌توانیم احساسات دیگران را تشخیص دهیم. چهارم: صبور باش. همانطور که می توانید به همه این موارد بگویید که از شما می خواهم انجام دهید زمان و تمرین زیادی را می طلبد. اما بهتر می شود و راحت تر هم می شود. فقط کمی به خودت زمان بده و کمی خودت را سست کن. فقط ما را مجبور می کند روز به روز تمرین کنیم قبل از اینکه تبدیل شود (انگشتان را به هم می زند) در واقع مانند یک کار خودکار که انجام می دهیم. پس فقط صبور باش  شما بهترین کاری را که می توانید انجام می دهید. و پنجمین و آخرین راه برای کار بر روی ترس از صمیمیت، تمرین تکنیک های آرامش بخش است. فرقی نمی‌کند ما در یک مکان پریشان هستیم یا نه، از شما می‌خواهم تمرین را از الان شروع کنید. تکنیک های تنفس، تکنیک های حواس پرتی. شاید راهی وجود داشته باشد که بدون اینکه مردم واقعا متوجه شوند، می‌دانید که ماهیچه‌ها را منقبض و شل می‌کنید. ممکن است یکسری کارهای مختلفی وجود داشته باشد که شما برای کمک به آرامش خود انجام می دهید. اما تمرین در زمانی که در محیط‌های ناراحت‌کننده نیستیم به ما کمک می‌کند، به طوری که وقتی وارد یکی از آن موقعیت‌های متناقض می‌شویم که معمولاً بی‌حس می‌شویم و از خود فاصله می‌گیریم یا شاید دور می‌شویم یا شاید فقط به عمق درون می‌رویم. شما می دانید که احساس می کنید ما به نوعی ممکن است از هم جدا شویم. شاید این راهی است که ما با آن کنار می آییم. به‌جای انجام آن مهارت‌های مقابله‌ای، بیایید استراحت کنیم تا بتوانیم حضور داشته باشیم. و ما در واقع می توانیم بحث و گفتگو داشته باشیم حتی اگر کمی ناراحت کننده باشد. و هی، شاید به زودی بتوانیم بگوییم: "می دانید که من واقعاً احساس ناراحتی می کنم. باید از آنجا دور شوم، اما آیا می توانیم حدود 30 دقیقه دیگر دوباره به این گفتگو بپردازیم.  وقتی کمی احساس بهتری دارم؟" متوجه خواهید شد که مردم واقعاً به آن واکنش نشان می دهند. و با تمرین می توانید بهتر شوید. همونطور که گفتم صبور باش  بهتر می‌دانید که تنها نیستید. همانطور که گفتم فقط 55 درصد از مردم با دلبستگی های ایمن بزرگ می شوند، پس چند نفر از ما در حال پرسه زدن با صمیمیت هستیم زیرا احساس ناامنی می کند؟ و آسیب پذیر بودن سخت است.  ما حتی ممکن است ندانیم که چگونه آسیب پذیر باشیم. امیدوارم کمک کند. امیدوارم همه این نکات و ترفندها و جایی که از آن می آید در زندگی روزمره تان جالب و مفید باشد. و لطفا به اشتراک بگذارید، هرگز نمی دانید چه کسی به این اطلاعات نیاز دارد. و اگر تازه وارد کانال من هستید برای عضویت اینجا را کلیک کنید.  من هفته ای دو بار ویدیوها را منتشر می کنم و شما نمی خواهید آنها را از دست بدهید. اگر می‌خواهید بدانید که من در زندگی معمولی‌ام چه می‌کنم، روی هر یک از این پیوندها کلیک کنید تا دنبال کنید. و دفعه بعد میبینمت